کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مادر اندر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مادر اندر
معنی
( ~. اَ دَ) (اِ مر.) = مادندر: نامادری .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
stepmother
-
جستوجوی دقیق
-
مادر اندر
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ دَ) (اِ مر.) = مادندر: نامادری .
-
واژههای مشابه
-
surrogate mother
مادر جانشین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] زنی که میپذیرد فرزند زن دیگری را در زهدان خود پرورش دهد اعم از آنکه جنین با تلقیح مصنوعی زامه یا از لقاح برونتنی زوج دیگری تشکیل شده باشد
-
biological mother
مادر زیستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مادری که دارای ارتباط ژنی با کودک است متـ. مادر ژنی genetic mother
-
genetic mother
مادر ژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] ← مادر زیستی
-
social mother
مادر عرفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] زنی که کودک را پس از به دنیا آوردن یا به دنیا آمدن بزرگ میکند
-
birth mother,gestational mother
مادر ولادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] زنی که کودک را به دنیا میآورد، صرفنظر از اینکه مادر ژنی او باشد یا او را صرفاً در زهدان خود حمل کرده باشد
-
master shot
نمای مادر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمای دور یا زاویهبازی که کل رویداد صحنه را در بر میگیرد و اغلب برای ایجاد پوشش تصویری از چند نمای نزدیک یا متوسط نیز استفاده میشود
-
maternal death
مرگ مادر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مرگ مادر بدون در نظر گرفتن علت آن در حین بارداری یا 42 روز پس از خاتمۀ بارداری
-
parent 3, mother ship, mother, parent aircraft, mother ship aircraft, mother aircraft
هواگَرد مادر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَرد اصلی در هواگَرد تلفیقی یا حامل هواگَرد سربار
-
breeding stock
گلۀ مادر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] دامهایی که در مزرعه برای تولید مثل و بهبود ویژگیهای کمّی و کیفی نگهداری میشوند
-
شوهر مادر
لغتنامه دهخدا
شوهر مادر. [ ش َ / شُو هََ رِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پدراندر. (یادداشت مؤلف ). ناپدری . شوهرننه .
-
شوی مادر
لغتنامه دهخدا
شوی مادر. [ ی ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شوهر مادر. شوهرننه . پدراندر. پدندر.
-
هفت مادر
لغتنامه دهخدا
هفت مادر. [ هََ دَ ] (اِ مرکب ) امهات سبعه . (یادداشت مؤلف ). ظاهراً هفت طبقه ٔ زمین است .
-
هم مادر
لغتنامه دهخدا
هم مادر. [هََ دَ ] (ص مرکب ) دو فرزند که از یک مادر باشند. (یادداشت مؤلف ) : به جز ابن یامین که با یوسف هم مادر بود. (از قصص الانبیاء). رجوع به هم پدر شود.