کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماتریس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ماتریس
/mātris/
معنی
۱. قالب گود یا برجسته که در آن مادهای ریخته شود تا بهصورت چیزی که قالب گرفتهاند درآید.
۲. (ریاضی) آرایۀ مستطیلشکل از کمیتهای جبری یا اعداد که در داخل دو کروشه و بهصورت ستونهای منظم نوشته میشوند و بهوسیلۀ آن عملیات ریاضی انجام میشود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آرایه، قالب
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
matrix 4
ماتریس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] آرایهای مستطیلشکل از اعداد، شامل چند سطر و چند ستون
-
ماتریس
واژگان مترادف و متضاد
آرایه، قالب
-
ماتریس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: matrice] mātris ۱. قالب گود یا برجسته که در آن مادهای ریخته شود تا بهصورت چیزی که قالب گرفتهاند درآید.۲. (ریاضی) آرایۀ مستطیلشکل از کمیتهای جبری یا اعداد که در داخل دو کروشه و بهصورت ستونهای منظم نوشته میشوند و بهوسیلۀ آن عمل...
-
ماتریس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - آرایه ای مستطیل شکل از اعداد شامل چند سطر و ستون (ریاضی ). 2 - بخشی از قالب برش کاری فلزات که معمولاً به صورت کاسه ای گود است و سنبه در آن می نشیند (فنی ). 3 - فرم نگاتیو جهت پرس کردن صفحات صوتی (فنی ). 4 - قالب مخصوص حروف سربی در ...
-
ماتریس
واژهنامه آزاد
جدول اعداد
-
واژههای مشابه
-
augmented matrix
ماتریس افزوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ماتریس متشکل از ضرایب و جملات ثابت یک دستگاه معادلات خطی
-
adjoint matrix
ماتریس الحاقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ماتریسی که هر درایۀ آن برابر همعامل (cofactor) متناظر آن درایه در ماتریس ترانهادهاش (transposed matrix) باشد
-
anti-symmetric matrix
ماتریس پادمتقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ماتریسی مربعی که با قرینۀ ترانهادۀ خود برابر باشد
-
transposed matrix
ماتریس ترانهاده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ماتریس حاصل از تعویض سطرها با ستونهای ماتریس مفروض متـ . ترانهاد transpose
-
superdiagonal matrix
ماتریس زبرقطری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ماتریسی مربعی که همۀ درایههای غیرواقع بر زبرقطر آن صفر است
-
null matrix, zero matrix
ماتریس صفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ماتریسی که همۀ درایههای آن صفر است
-
symmetrical matrix/ symmetric matrix
ماتریس متقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ماتریسی مربعی که با ترانهادۀ خود برابر باشد
-
adjacency matrix
ماتریس مجاورت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای یک گراف، ماتریسی مربعی که سطرها و ستونهای آن متناظر با رأسهای گرافاند و درایۀ (i, j)اُم آن برابر 1 است هرگاه یالی بین رأس i اُم و j اُم موجود باشد و در غیر این صورت صفر است
-
non-symmetric matrix
ماتریس نامتقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ماتریسی که متقارن نباشد