کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مابین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مابین
/mābeyn/
معنی
در وسط؛ در میان؛ آنچه در میان است.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اندرون، بین، لا، میان، وسط
۲. درمیان، دروسط
۳. تفاوت، فرق
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مابین
واژگان مترادف و متضاد
۱. اندرون، بین، لا، میان، وسط ۲. درمیان، دروسط ۳. تفاوت، فرق
-
مابین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مابَین] mābeyn در وسط؛ در میان؛ آنچه در میان است.
-
مابین
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ ع . ] (ق .) وسط ، میان ، میانه .
-
مابین
دیکشنری فارسی به عربی
بين , متوسط
-
واژههای مشابه
-
فی مابین
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (ق مر.) در میان ، دربین .
-
فی مابین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] fimāba(e)yn دربین؛ درمیان.
-
رنگ های مابین قرمز مایل به ابی یا قرمزمایل به زرد
دیکشنری فارسی به عربی
نقش
-
جستوجو در متن
-
betwixt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ببخشید، مابین، در میان
-
لا و لو
فرهنگ گنجواژه
1ـ نه 2ـ زوایا، وسط، بین، مابین.
-
اورآسیا
واژهنامه آزاد
كشورهاي مابين اروپا و آسيا
-
اغضب
لغتنامه دهخدا
اغضب . [ اَ ض َ ] (ع اِ) مابین نره تا ران . (منتهی الارب ). از مابین نره تا ران . (ناظم الاطباء). مابین شرم تا ران . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
گیجگاه
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) مابین چشم و گوش ، شقیقه .
-
پیشت و پشت
واژهنامه آزاد
غذای اندک مابین غذاهای اصلی