کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماء آسن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ماء آسن
معنی
چرکي , باطلا ق , کثافت , سختي , گرفتاري , ادم بي کله , گنديده , فاسد , ضايع کردن , فاسد کردن , ضايع شدن , فاسد شدن , رسيدن , عمل امدن , گيج کردن , خرف کردن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماء آسن
دیکشنری عربی به فارسی
چرکي , باطلا ق , کثافت , سختي , گرفتاري , ادم بي کله , گنديده , فاسد , ضايع کردن , فاسد کردن , ضايع شدن , فاسد شدن , رسيدن , عمل امدن , گيج کردن , خرف کردن
-
واژههای مشابه
-
مَاءَ
فرهنگ واژگان قرآن
آب
-
ماء السماء
لغتنامه دهخدا
ماء السماء. [ ئُس ْ س َ ](اِخ ) مادر منذربن امری ٔ القیس الثالث بن النعمان الاسود اللحمی ، یکی از ملوک عرب و او را برای صفای جمال و حسن طلعت این لقب داده اند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به اعلام زرکلی چ 2 ج 8 ص 225 شود.
-
ماء فرس
لغتنامه دهخدا
ماء فرس . [ ءِ ف َ رَ ] (اِخ ) جایگاهی است . عقبةبن عامر به اینجا فرود آمده بود. تشنگی به قوم عقبة غلبه کرد. عقبةبنای نماز و دعا گذارد و اسب در پشت سر وی مشغول جستجو بود. ناگاه در جایی آب برآمد و حیوان شروع به مکیدن آن کرد و چون مردم آگاه شدند کندن آ...
-
ماء معین
لغتنامه دهخدا
ماء معین . [ ءِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آب روان . (از منتهی الارب ). آب روان روشن و پاک . (ناظم الاطباء، ذیل «معین »). آب روان و پاک . (فرهنگ فارسی معین ، ذیل «ماء») : ز کافور واز مشک و ماء معین درخت بهشت و می و انگبین . فردوسی .خداوند جوی می و...
-
ماء العين
دیکشنری عربی به فارسی
ابشار بزرگ , اب مرواريد , اب اوردن (چشم)
-
جستوجو در متن
-
باطلا ق
دیکشنری فارسی به عربی
ماء آسن
-
ضایع شدن
دیکشنری فارسی به عربی
ماء آسن
-
گندیده
دیکشنری فارسی به عربی
ماء آسن , نتن
-
ادم بی کله
دیکشنری فارسی به عربی
ماء آسن
-
عمل امدن
دیکشنری فارسی به عربی
انضج , ماء آسن
-
خرف کردن
دیکشنری فارسی به عربی
خفت , ماء آسن
-
چرکی
دیکشنری فارسی به عربی
ماء آسن , نتن , هرة