کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماءة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماءة
لغتنامه دهخدا
ماءة. [ ءَ ] (ع اِ) آب . (از منتهی الارب ). مؤنث ماء. (منتهی الارب ، ذیل ماء). رجوع به ماء شود.
-
ماءة
لغتنامه دهخدا
ماءة. [ ءَ ] (ع ص ) امراءة ماءة؛ زن سخن چین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
ماءة
لغتنامه دهخدا
ماءة. [ م ِ ءَ ] (ع عدد، ص ، اِ) (از «م ٔی ») صد و اصل آن «مأی ً» [ م ِ ئَن ْ ] است و «هاء» عوض از «یاء» می باشد و آن اسمی است که به صورت وصف استعمال شود و گویند مررت برجل ماءة ابله . ج ، مِئات ، مِئون ، مُئون ، مأی [ م ِ ئَن ْ ] . (منتهی الارب ). ...
-
واژههای مشابه
-
ثمانی ماءة
لغتنامه دهخدا
ثمانی ماءة. [ث َ م ِ ءَ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) هشتصد.
-
واژههای همآوا
-
مائة
فرهنگ فارسی معین
(مِ اَ) [ ع . ] (اِ.) عدد صد. ج . مئات و مآت .
-
مئات
لغتنامه دهخدا
مئات . [ م ِ ] (ع عدد، اِ) ج ِ مِائَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). صدها. رجوع به مائة و ماده ٔ بعد شود.
-
مائت
لغتنامه دهخدا
مائت . [ ءِ ](ع ص ) میرنده که به مردن نزدیک گشته . (منتهی الارب ).میرنده . (غیاث ) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || موت مائت ؛ مرگ سخت . کلیل لائل من لفظ ما یؤکد به . (منتهی الارب ). مرگ شدید. (از اقرب الموارد).
-
مائة
لغتنامه دهخدا
مائة. [ م ِ ءَ ] (ع عدد، ص ، اِ) صد. ده تا ده . (از اقرب الموارد). علامه قزوینی آرد: «مائة» باید نوشت کما فی اللسان و... نه «مایة»... (یادداشتهای قزوینی ج 7 ص 32 و 33). به معنی صد و اصل آن «مأی » است و «هاء» عوض از «یاء» می باشد. (آنندراج ). صد.(ترج...
-
جستوجو در متن
-
لهاء
لغتنامه دهخدا
لهاء. [ ل ُ ] (ع اِ) لهاء ماءة؛ مقدار یکصد. (منتهی الارب ).
-
نهاء
لغتنامه دهخدا
نهاء. [ ن ُ / ن ِ ] (ع اِ) مقدار. اندازه . (از منتهی الارب ). قدر. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). یقال نهاء ماءة، ای مقدار ماءة. (از منتهی الارب ).
-
رهاق
لغتنامه دهخدا
رهاق . [ رُ ] (ع اِ) مقدار. یقال : القوم رهاق ماءة؛ ای زهاء ماءة؛ یعنی آنان نزدیک صداند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || ابتدای بلوغ . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
کرب
لغتنامه دهخدا
کرب . [ ک ُ ] (ع اِ) نزدیک و مانند و مقدار. یقال :هذا ابل ماءة او کربها؛ ای نحوها و قربها. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) .