کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مئشار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مئشار
لغتنامه دهخدا
مئشار. [ م ِءْ ] (ع اِ) گرهی که در سر دُم ملخ است . (منتهی الارب )(از ناظم الاطباء). گرهی که چون دو چنگال در سر دم ملخ است و آن دو رامئشاران گویند. (از ذیل اقرب الموارد). || اره . ج ، مآشیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). لغتی است در منشار. (از اقرب ...
-
جستوجو در متن
-
مآشیر
لغتنامه دهخدا
مآشیر. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مِئشار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مئشار شود.
-
میشار
لغتنامه دهخدا
میشار. (ع اِ) اره . ج ، مواشیر. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دست اره . (دهار). مئشار. (منتهی الارب ، ماده ٔ اش ر). اره . ج ، مواشیر و میاشیر. (مهذب الاسماء). || جزءدندانه دار از پای ملخ . ج ، مواشیر. (ناظم الاطباء).