کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مآلک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مآلک
لغتنامه دهخدا
مآلک . [ م َ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ مَاءْلُک و مَاءْلُکَة. (اقرب الموارد). رجوع به مألک و مألکة شود.
-
واژههای مشابه
-
owner 3
مالک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] شخصی که از حق انحصاری استفاده از یک دارایی یا واگذاری آن برخوردار است
-
مالک
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارباب، دارا، دارنده ۲. صاحب، صاحبخانه، ملکدار، موجر ۳. آقا، مخدوم ۴. خداوند، خدایگان، ذیحق ≠ مستاجر
-
مالک
فرهنگ نامها
(تلفظ: mālek) (عربی) آن که صاحب مِلک یا املاکی است ؛ آن که دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد ؛ از نامها و صفات خداوند ؛ (در ادیان) ملک الموت گیرندهی جان ؛ (در اعلام) نام یکی از یاران امیرالمؤمنین علی (ع) مشهور به مالکِ اشتر .
-
مالک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: مُلاّک] mālek ۱. کسی که صاحب چیزی باشد و میتواند در آن تصرف کند.۲. کسی که دارای زمین کشاورزی، کارگر و رعیت بسیار است؛ ارباب.۳. از نامهای خداوند.۴. [قدیمی] نگهبان جهنم؛ مالک دوزخ.۵. [قدیمی] عزرائیل؛ ملکالموت.
-
مالک
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] (ص .) 1 - صاحب ، دارنده . 2 - حاکم ، پادشاه . 3 - نگهبان دوزخ .
-
مالک
لغتنامه دهخدا
مالک . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن تیهان الانصاری . رجوع به ابوالهیثم مالک ... شود.
-
مالک
لغتنامه دهخدا
مالک . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ذی حمامةتابعی است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ابوشرحبیل مالک ... و رجوع به الاصابه ج 3 ص 344 شود.
-
مالک
لغتنامه دهخدا
مالک . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن البدن بن عامر الخزرجی الساعدی مکنی به ابواسید (متوفی به سال 60 هَ .ق .) صحابی است . از وی در صحیحین 28 حدیث نقل شده است . در تاریخ وفات او اختلاف کرده اند و گویند از همه ٔ کسانی که در غزوه ٔ بدر شرکت داشتند دیرتر وفا...
-
مالک
لغتنامه دهخدا
مالک . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سعیر. رجوع به ابومحمد مالک ... شود.
-
مالک
لغتنامه دهخدا
مالک . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن طوق بن عتاب تغلبی (متوفی به سال 259 هَ . ق .) از امرا و اشراف و بخشندگان بود. به امر متوکل به حکومت دمشق منصوب شد و به مساعدت رشید شهر «رحبة» را در کنار فرات بنا کرد که به رحبه ٔ مالک معروف است . وی از فصحا بود و اشعاری نیز ...
-
مالک
لغتنامه دهخدا
مالک . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عامر. رجوع به ابوعطیه ٔ وادعی شود.
-
مالک
لغتنامه دهخدا
مالک . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عباده . رجوع به ابوموسی غافقی شود.
-
مالک
لغتنامه دهخدا
مالک . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبدالواحد المسعمی . و رجوع به ابوغسان مالک ... شود.