کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لی پهه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لی لی حوضک
لهجه و گویش تهرانی
نام بازی ،()گنجشکه آمد آب بخوره افتاد تو حوضک!
-
لی لی، () کردن،()بازی
لهجه و گویش تهرانی
یک پائی راه رفتن،نوعی بازی.
-
لی لی ،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
یک پائی راه رفتن،نوعی بازی.
-
قاقا لیلی
فرهنگ گنجواژه
خوردنی در لهجه کودکان.
-
لی لی به لالا گذاشتن
لهجه و گویش تهرانی
زیاد توجه کردن
-
کمشخانه لی
لغتنامه دهخدا
کمشخانه لی . [ ک ُ م ُ ن َ ] (اِخ ) یا کمشخانلی و یا کمشخانوی . شیخ احمدبن مصطفی ملقب به ضیاءالدین کمشخانه لی نقشبندی مجدودی خالدی ، به سال 1293 هَ . ق . در مصر بود. او راست : جامع الاصول ، رموزالاحادیث المشتمل علی انواع الاحادیث ، روح العارفین و رشا...
-
غاغالی لی
لغتنامه دهخدا
غاغالی لی . (اِ) شیرینی و امثال آن برای بچه . شیرینیها که کودکان را مشغول کند.
-
واگن لی
لغتنامه دهخدا
واگن لی . [ گ ُ ] (فرانسوی ، اِ) واگن تختخواب دار. رجوع به واگون شود.
-
واگون لی
لغتنامه دهخدا
واگون لی . [ گ ُ ] (فرانسوی ، اِ) واگن لی . اطاقک قطار مسافربری که تختخواب دارد و مسافر راه آهن به راحتی در آن می خوابد.
-
هب لی
لغتنامه دهخدا
هب لی . [ هََ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ امری ) اشارت و تلمیح به دعای سلیمان (ع ) که گفت رب اغفر لی و هب لی ملکا لاینبغی لاحد من بعدی ؛یعنی ای پروردگار ببخش مرا ملکی که سزاوار نیست و نزیبد هیچکس را از پس من . (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
-
آخوندلی لی
لغتنامه دهخدا
آخوندلی لی . (اِخ ) رجوع به باغ آخوندلی لی شود.
-
آینه لی
لغتنامه دهخدا
آینه لی .[ ی ِ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) (از: آینه + «لی »ترکی ، به معنی دارا و دارنده ) قسمی تفنگ در قدیم .
-
تویجه لی
لغتنامه دهخدا
تویجه لی . [ ج َ ] (اِ) نامی است که در شفارود به داردوست دهند. تویج . عشقه .رجوع به داردوست شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
ژمه لی
لغتنامه دهخدا
ژمه لی . [ ژُ م ِ ] (اِخ ) نیکلا. نام ترانه ساز ایتالیائی ملقب به «گلوک دلیتالی » . مولد بسال 1714 در آورسا و وفات بسال 1774 م .
-
قاقالی لی
لغتنامه دهخدا
قاقالی لی . (اِ) هر نوع شیرینی و جز آن برای اطفال . رجوع به قاقا شود.