کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لیکن
/like(a)n/
معنی
= لکن: ◻︎ شاید پس کار خویشتن بنشستن / لیکن نتوان زبان مردم بستن (سعدی: ۱۳۹).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اما، لاکن، لیک، معالوصف، معهذا، منتها، ولی
دیکشنری
but, however, only
-
جستوجوی دقیق
-
لیکن
واژگان مترادف و متضاد
اما، لاکن، لیک، معالوصف، معهذا، منتها، ولی
-
لیکن
فرهنگ فارسی عمید
(حرف) [مٲخوذ از عربی، مُمالِ لکن] like(a)n = لکن: ◻︎ شاید پس کار خویشتن بنشستن / لیکن نتوان زبان مردم بستن (سعدی: ۱۳۹).
-
لیکن
فرهنگ فارسی معین
(کِ) [ ع . ] (ق .) اما، لکن .
-
لیکن
لغتنامه دهخدا
لیکن . [ ک ِ ] (از ع ، حرف ربط) این کلمه ظاهراً لکن ّ عرب است (مماله ٔ لکن ّ) و یا صورتی از بیک فارسی قدیم . در تداول ما بیشتر لیکن و گاهی نیز لکن به کار رود. ولیکن ، ولی ، لیک نیز گویند. معهذا. پُن . با اینهمه . امّا. و رجوع به لیک و ولیکن شود. شواه...
-
لیکن
دیکشنری فارسی به عربی
لکن
-
جستوجو در متن
-
لاکن
واژگان مترادف و متضاد
اما، لیکن، ولی
-
lyken
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیکن
-
لیک
واژگان مترادف و متضاد
اما، لاکن، لیکن، منتها، ولی
-
لکن
فرهنگ فارسی عمید
(حرف) [عربی: لکنَّ] lāken ولی؛ اما؛ لیکن؛ ولیکن؛ ولیک؛ لیک.
-
لکن
دیکشنری عربی به فارسی
ولي , اما , ليکن , جز , مگر , باستثناي , فقط , نه تنها , بطور محض , بي , بدون
-
liken
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیکن، مانند کردن، شبیه کردن، شبیه شدن
-
لیک
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (حر رب .) مخفف لیکن .
-
مانعة الخلو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مانعةالخلوّ] (منطق) māne'atolxolov[v] دو امر که اتفاق آنها با هم ممکن نباشد لیکن اجتماع آن دو با هم ممکن باشد.
-
لکن
فرهنگ فارسی معین
(لا کِ) [ ع . ] (حر رب .) اما، لیکن ، ولی .