کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیُّنْ شامْپُوْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لیُّنْ شامْپُوْ
لهجه و گویش گنابادی
liionshampouw در گویش گنابادی یعنی سوسول ، بچه ننه ، ترسو ، ریخوک
-
واژههای مشابه
-
لین
واژگان مترادف و متضاد
روان، نرم ≠ خشن، زبر
-
لین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مقابلِ خشن] layyen نرم؛ ملایم.
-
لین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مقابلِ خشن] [قدیمی] leyn نرم.
-
لین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، مقابلِ خشونت] [قدیمی] lin نرم شدن؛ نرمی.
-
لین
فرهنگ فارسی معین
(لَ یِّ) [ ع . ] (ص .) نرم ، روان .
-
لین
لغتنامه دهخدا
لین . (اِ) نام آوازی به یونانی که در مصر و فینیقیه و قبرس و غیره نیز خوانده میشده است . (ایران باستان ج 1 ص 514).
-
لین
لغتنامه دهخدا
لین . (اِخ ) نام شهری به اتازونی (ماساچوست ). دارای 98000 تن سکنه .
-
لین
لغتنامه دهخدا
لین . (اِخ ) جائی است در بلاد مغرب . (منتهی الارب ). نام موضعی است در شعر عبیدبن الابرص : تغیرت البلاد بذی الدفین فاودیة اللوی فرمال لین .(از معجم البلدان ).
-
لین
لغتنامه دهخدا
لین . (اِخ ) نام بزرگترین قریه ٔ واقع در کوره ٔ بین النهرین میان موصل و نصیبین . (از معجم البلدان ).
-
لین
لغتنامه دهخدا
لین . (اِخ ) نام دهی است به مرو. محمدبن نصربن الحسن بن عثمان المزنی اللینی ، متوفی به سال 233 هَ . ق . منسوب بدانجاست . (از معجم البلدان ).
-
لین
لغتنامه دهخدا
لین . (ع اِ) ج ِ لونة. || ج ِ لینة. (منتهی الارب ).
-
لین
لغتنامه دهخدا
لین . (ع اِمص ) نرمی . لینت . ضد خشونت . مقابل صلابت : و امراء از صادرات افعال او چون لین و خور و ضعف و سدر مشاهده میکردند. (جهانگشای جوینی ).من نکردم با وی الا لطف و لین او چرا با من کند بر عکس کین . مولوی .بلی به یک حرکت از زمانه خرسندم که روزگار ب...
-
لین
لغتنامه دهخدا
لین . [ ل َ ] (ع ص ) نرم . لَیِّن . (یا لین مخففةً خاص است در مدح ). ج ، لینون ، اَلیناء. مقابل غلیظ و درشت . لَدن .- هین لین (و یشدد) ؛ چیزی اندک و نرم و سست و فروهشته . ج ، اَلیناء. (منتهی الارب ).