کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لیو
/liv/
معنی
خورشید؛ آفتاب: ◻︎ ای ساقی مهروی درانداز و مرا ده / زآن می که رزش مادر و لیوش پدر آمد (انوری: لغتنامه: لیو).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لیو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] liv خورشید؛ آفتاب: ◻︎ ای ساقی مهروی درانداز و مرا ده / زآن می که رزش مادر و لیوش پدر آمد (انوری: لغتنامه: لیو).
-
لیو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) خورشید، آفتاب .
-
لیو
لغتنامه دهخدا
لیو. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ویسه ٔ بخش مریوان شهرستان سنندج ،واقع در 18هزارگزی باختر دژ شاهپور از طریق بردرشه و چهارهزارگزی باختر نیگجه . کوهستانی و سردسیر. دارای 75 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات . محصول آنجا غلات ، حبوبات ، لبنیات و توتون . ش...
-
لیو
لغتنامه دهخدا
لیو. [ وْ ] (اِ) یکی از نامهای خورشید است . (برهان ). از نامهای نیر اعظم . (جهانگیری ). آفتاب : ای ساقی مه روی درانداز و مرا ده زآن می که زرش مادر و لیوش پدر آمد.انوری (از جهانگیری ).
-
لیو
واژهنامه آزاد
خورشید
-
واژههای مشابه
-
لیو لیو
لهجه و گویش تهرانی
زنبورک،ساز فلزی که بین دندان گرفته و می نوازند
-
تیت لیو
لغتنامه دهخدا
تیت لیو. (اِخ ) (تیتوس لیویوس ) تاریخ دان یونانی و نویسنده ٔ تاریخ رومی از ابتدا تا سال 9 ق .م . است . (59 ق .م . - 17 م .) او در زیر عنوان «دهساله » کتاب تاریخی از رومیها تدوین کرد که از جهت استحکام و درستی و همچنین مطالب مشهور است . او نویسنده ٔ صم...
-
جستوجو در متن
-
leve
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیو
-
liv
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیو
-
خورشید
واژهنامه آزاد
لیو.
-
تیتوس لیویوس
لغتنامه دهخدا
تیتوس لیویوس . (اِخ ) رجوع به تیت لیو شود.
-
واحد دریایی
لغتنامه دهخدا
واحد دریایی . [ ح ِ دِ دَرْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) واحدهای دریای قدیم و جدید از اینقرارند: 1- لیو 25 درجه که برابر است با 4445 متر رجوع به لیو شود. 2- لیو دریایی 20 درجه ای که برابر است با 5556 متر رجوع به لیو دریایی شود. 3- میل جغرافیایی که برابر...
-
قرالیون
لغتنامه دهخدا
قرالیون . [ ق ُ رال ْ لیو ] (معرب ، اِ) قرول .بسد. معرب کرالیون یونانی و کرالیوم لاتینی است .