کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیلی کوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نادي ليلي
دیکشنری عربی به فارسی
کاباره , کاباره رفتن
-
قاقا لیلی
لهجه و گویش تهرانی
خوراکی تفننی بچه ها
-
ابن ابی لیلی
لغتنامه دهخدا
ابن ابی لیلی . [ اِ ن ُ اَ ل َ لا ] (اِخ ) دو تن بدین کنیت مذکورند: 1 - عبدالرحمن ابوعیسی بن یسار از مشاهیر تابعین متولد در سال 16 یا 17 هَ .ق . و در جنگ جمل علم دار لشکر حضرت امیرالمؤمنین علی بود. در سال وفات او خلاف است (81 یا 83). 2 - کنیت محمدبن...
-
ابن لیلی مزنی
لغتنامه دهخدا
ابن لیلی مزنی . [ اِ ن ُ ل َ لا ؟ ] (اِخ ) صحابی است .
-
لیلی و مجنون
فرهنگ فارسی معین
(لِ یُ مَ) 1 - (اِ.) نام یکی از گوشه های همایون در موسیقی . 2 - (اِخ .) نام دو تن از عشاق تاریخ .
-
دیزج لیلی خوانی
لغتنامه دهخدا
دیزج لیلی خوانی . [ زَ ل ِ ی ْ خوا / خا ] (اِخ ) دهی است از دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز با 740 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
قاضی ابن ابی لیلی
لغتنامه دهخدا
قاضی ابن ابی لیلی . [ اِ ن ُ اَ ل َ لا ] (اِخ ) محمدبن عبدالرحمن بن یسار. رجوع به ابن ابی لیلی محمدبن عبدالرحمن شود.
-
لیلی بن نعمان
لغتنامه دهخدا
لیلی بن نعمان . [ ل َ لَب ْ ن ِ ن ُ ] (اِخ ) نام یکی از سرداران ایران به عهد دعاة طبرستان (علویان ). وی در خدمت حسن بن قاسم داعی صغیر بود و به سال 308 هَ . ق . پس از فتح نیشابور در طوس به دست سپهسالار سامانی به قتل رسید. لیلی بن نعمان یکی از سران سپا...
-
لیلی و مجنون
فرهنگ گنجواژه
عاشق و معشوق.
-
جستوجو در متن
-
چادرگرفته
لغتنامه دهخدا
چادرگرفته . [ دَ / دُگ ِ رِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) آنکه چادر پوشیده باشد. (آنندراج ) : باغ از شکوفه لیلی چادرگرفته ای است از لاله کوه عاشق ِ در خون طپیده ای است . صائب (از آنندراج ).|| پرده دار و نهفته . (ناظم الاطباء).
-
غیل
لغتنامه دهخدا
غیل . [ غ َ ] (اِخ ) ابوزیاد گوید: فلجی از افلاج است (فَلَج بمعنی آب جاری و چشمه ). و نصر گوید: غیل وادیی است متعلق به جعده و میان دو کوه قرار گرفته و پر از درختان خرماست و در بالای آن گروهی از بنی قشیر هستند و آن را منبری است ، و از «فلج » هفت یا هش...
-
آن
لغتنامه دهخدا
آن . (ع پسوند) َان . علامت تثنیه در حال رفع: اَبَوان . توأمان . شِعْرَیان . فرقدان . مَلَوان : شده شِعْرَیانش چو دو چشم مجنون شده فرقدانش چو دوخد لیلی . منوچهری .چو پاسی از شب دیرنده بگذشت برآمد شِعْرَیان از کوه موصل . منوچهری .ای نیاموخته ادب زَ اب...
-
روضه گاه
لغتنامه دهخدا
روضه گاه . [ رَ ض ِ / ض َ ] (اِ مرکب ) ظاهراً جایگاه سبزه و چمن . باغستان . چمنزار : بود در روضه گاه آن بستان چمنی بر کنار سروستان . نظامی .روضه گاهی چو صد نگار در اوسرو و شمشاد بیشمار در او. نظامی .چشم او را که مهر مازاغ است .روضه گاه برون این باغ ا...
-
شعریان
لغتنامه دهخدا
شعریان . [ ش ِ ] (اِخ ) به صیغه ٔ تثنیه ، دو ستاره ٔ شعری یعنی شعری العبور و شعری الغمیصاء. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). اختاسهیل . شعرای شامی و شعرای یمانی : چو پاسی از شب دیرنده بگذشت برآمد شعریان از کوه موصل . منوچهری .شده شعریا...
-
نهاوند
لغتنامه دهخدا
نهاوند. [ ن َ / ن ِ وَ ] (اِخ )شهری است از عراق عجم . (جهانگیری ) (غیاث اللغات ) (از برهان ). شهری است از جبال . (از حدود العالم ). در نزدیکی همدان . (جهانگیری ). در جنوب همدان است . (از منتهی الارب ). از اقلیم چهارم است و در حدود همدان . (از انجمن آ...