کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیلاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لیلاج
/leylāj/
معنی
نماد قمارباز چیرهدست. Δ دراصل، شهرت ابوالفرج محمدبن عبیدالله (فوت: حدود ۳۶۰ قمری)، شطرنجباز معروف و زبردست است که در شیراز در خدمت عضدالدولۀ دیلمی میزیست و کتاب منصوباتالشطرنج را تالیف کرد. گویند تمام هستی خود را در قمار از دست داد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پاکباخته، پاکباز
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لیلاج
واژگان مترادف و متضاد
پاکباخته، پاکباز
-
لیلاج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] leylāj نماد قمارباز چیرهدست. Δ دراصل، شهرت ابوالفرج محمدبن عبیدالله (فوت: حدود ۳۶۰ قمری)، شطرنجباز معروف و زبردست است که در شیراز در خدمت عضدالدولۀ دیلمی میزیست و کتاب منصوباتالشطرنج را تالیف کرد. گویند تمام هستی خود را در قما...
-
لیلاج
فرهنگ فارسی معین
(لِ) (اِ.) کسی که در قمار چیره دست است . قمارباز ماهر.
-
لیلاج
لغتنامه دهخدا
لیلاج . [ ل َ ] (اِخ ) لجلاج . مقامری مَثلی . مصحف لجلاج . بنابر مشهور نام واضع شطرنج و صحیح واضع نرد. (آنندراج ) : همچو فرزین کجرو است و رخ سیه بر نطع شاه آنکه تلقین میکند شطرنج مر لیلاج را. مولوی .کاتبی بازی از آن رخ نگر و حاضر باش که شود مات در ای...
-
لیلاج
لهجه و گویش تهرانی
کهنه قمار باز، داور قمار یازان،پیر قماربازان
-
لیلاج
واژهنامه آزاد
ابوالفرج محمدبن عبدالله که در نزد مردم به لیلاج و لجلاج معروف است، در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری می زیست و آن طور که در کتب تاریخی آمده استاد بازی های شطرنج، نرد و سه قاپ بوده است. از این رو او را پیر و مرشد قماربازان گفته اند. پدر او صفة ...
-
لیلاج
واژهنامه آزاد
لیلاج نام تخته ای است که در زمان قدیم بر روی آن قمار می کردند و هر که را در این کار خبره بود می گفتند لیلاج است. امروزه برای نشان دادن حرفه ای بودن و خبره بودن شخصی استفاده می کنند. به عنوان مثال میگویند طرف لیلاج این کار است
-
جستوجو در متن
-
لجلاج
لهجه و گویش تهرانی
لیلاج،پیر قماربازان
-
پاکباخته
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاکباز ۲. لیلاج ۳. پاکنظر، نظرپاک
-
پاکباز
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاکباخته، لیلاج ۲. پاکچشم، پاکنظر، نظرپاک
-
لجلاج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] lajlāj = لیلاج: ◻︎ لجلاج سخن بر این کهن نطع / خاقانی را شناس بالقطع (خاقانی: مجمعالفرس: لجلاج).
-
لجلاج
لغتنامه دهخدا
لجلاج . [ ل َ ] (اِخ ) ابوالفرج محمدبن عبیداﷲ. مقامر وشطرنجی معروف که به تصحیف او را لیلاج نیز گویند. و او به شیراز نزد عضدالدولة بود و ابن ندیم گوید او رابدیدم و او به شیراز در سال سیصدوشصت و اندی درگذشت . و از کتب او کتاب منصوبات الشطرنج است و لجلا...
-
کجرو
لغتنامه دهخدا
کجرو. [ ک َرَ / رُو ] (نف مرکب ) کج رونده . که صراط مستقیم نپوید. رونده براه کج . که براه مستقیم نرود : تا در این رشته ای که مسکن تست نفست ار کجرو است دشمن تست . سنائی .فلک کجروتر است از خطترسامرا دارد مسلسل راهب آسا. خاقانی .سرآهنگ پیشینه کجرو کندنو...
-
لجلاج
لغتنامه دهخدا
لجلاج . [ ل َ ] (اِخ ) مقامری مثلی . نام قماربازی است که به لیلاج اشتهار دارد. (جهانگیری ). صاحب برهان ذیل لغت لجلاج گوید. لجلاج بر وزن و معنی لیلاج است که مرشد و پیرقماربازان باشد و بعضی گویند نام شخصی است که واضع شطرنج است و بعضی دیگر گویند لجلاج ن...