کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیفه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لیفه
/life/
معنی
جای بند در کمر شلوار که بند را از آن میگذرانند و به کمر میبندند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لیفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نیفه› life جای بند در کمر شلوار که بند را از آن میگذرانند و به کمر میبندند.
-
لیفه
فرهنگ فارسی معین
(فِ) (اِ.) جای بند یا کِش در کمر شلوار.
-
لیفه
لغتنامه دهخدا
لیفه . [ ف َ یا ف ِ ] (اِ) در تداول فارسی نیفه . حزة. حجزة. || پشم یا ابریشم که در دوات بود. (مهذب الاسماء). || آنچه بر چیزی پیچند.
-
لیفه
لهجه و گویش تهرانی
حقالزحمه رستوران بین راهی به راننده که مسافران را آنجا پیاده کند.
-
لیفه
لهجه و گویش تهرانی
محل عبور دادن بند شلوار،نیفه (تنبان)
-
واژههای مشابه
-
لیفة
لغتنامه دهخدا
لیفة. [ ف َ ] (ع اِ) یکی لیف . پاره ای از پوست درخت خرما و آن اخص است از لیف . (منتهی الارب ). || انطاکی گوید: گیاهی است سرخ و خاردار و به شکل خیار کوچکی و نائب مناب قثاءالحمار در افعال و در نواحی مصر کثیرالوجود و زیاده از یک درهم قتال است .
-
لیفه دان
لغتنامه دهخدا
لیفه دان . [ ف َ / ف ِ ] (اِ مرکب ) دوات مرکب خوش نویسان را گویند و دوات شنجرف و صدف شنجرف را نیز گفته اند. (برهان ). لیف دان . و ظاهراً کلمه مصحف لیقه دان است .
-
لیفة شلوار
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: pesi طاری: lifa طامه ای: lifa طرقی: lifa / pesi کشه ای: lifa نطنزی: lifa
-
جستوجو در متن
-
اکالیفا
فرهنگ واژههای سره
لیفه دار
-
پِشگه
لهجه و گویش بختیاری
pešga لیفه تنبان.
-
نیفه
لهجه و گویش تهرانی
لیفه شلوار
-
نیفَه
لهجه و گویش بختیاری
nifa لیفه شلوار.
-
تنبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹توبان› tombān زیرجامه؛ شلوار؛ شلوار لیفهدار.