کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لیشتن
/lištan/
معنی
= لیسیدن
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لیشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: listan] [قدیمی] lištan = لیسیدن
-
لیشتن
لغتنامه دهخدا
لیشتن . [ ت َ ] (مص ) لشتن . لیسیدن .
-
جستوجو در متن
-
لیشتنی
لغتنامه دهخدا
لیشتنی . [ ت َ ] (ص لیاقت ) درخور لیشتن . که لیسیدن توان .
-
لشتن
لغتنامه دهخدا
لشتن . [ ل ِ ت َ ] (مص ) لیشتن . لیسیدن . (برهان ) (جهانگیری ). زبان بر چیزی مالیدن . لستن : لشتند آستانت بزرگان و مهتران چون یوز پیر لشته به لب کاسه ٔ پنیر. سوزنی (از جهانگیری ).و امروز لیشتن متداول است : مثل انگشت لیشته ، سخت فقیر.
-
ش
لغتنامه دهخدا
ش . (حرف ) حرف شانزدهم از الفبای فارسی و سیزدهم از حروف هجای عرب و بیست و یکم از حروف ابجد و در حساب ترتیبی نماینده ٔ عدد شانزده است و به حساب جُمَّل آن را به سیصد دارند. نام آن در فارسی و عربی شین است . در تهجی عبرانی که اصل تهجّی عربی است نام این ح...