کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیس بازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لفت و لیس کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ کَ دَ) (مص ل .) (عا.) اختلاس ، پولی غیر قانونی و از راه نامشروع درآوردن .
-
لفت و لیس کردن
لغتنامه دهخدا
لفت و لیس کردن . [ ل ِ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کاسه لیسی کردن . به بازمانده ٔهر چیز راضی شدن و خوردن . || سرکیسه کردن و از چیزها که در اختیار اوست برداشتن نه آشکارا.
-
لفت و لیس
لغتنامه دهخدا
لفت و لیس . [ ل ِ ت ُ ](اِ مرکب ، از اتباع ) رجوع به لفت و لیس کردن شود.
-
لو و لیس زدن
لغتنامه دهخدا
لو و لیس زدن . [ ل َ / لُو وُ زَ دَ ] (مص مرکب ) ظاهراً به معنی لب چش کردن و اندک خوردن است . (آنندراج ). رجوع به لب و لیسه شود : کسی کز سفره ٔ همت لو و لیسی زند دیگرچرا باید کشیدن از خسیسان منت نانش . ملا فوقی یزدی .شعرش از ته سفره ٔ بذلم لو ولیسی ز...
-
ایس و لیس
لغتنامه دهخدا
ایس و لیس . [ اَ س ُ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) جزء اول «ایس » به معنی بودن است و لیس همان کلمه است باضافه ٔ لای نفی عربی . (از یادداشت بخط مؤلف ). هست و نیست : و معنی آن است که من جمیعالجهات ، من ایس و لیس . (تفسیر ابوالفتوح رازی ص 189).
-
پال لیس رشل
لغتنامه دهخدا
پال لیس رشل .[ رُ ش ِ ] (اِخ ) بندر فرانسه واقع در کنار باب آنتیوش در پنج هزارگزی رُشل .
-
ليس في اي مکان
دیکشنری عربی به فارسی
هيچ جا , هيچ کجا , در هيچ مکان
-
ليس في اختصاصه
دیکشنری عربی به فارسی
در صلاحيت او نيست , در حيطه اختيارات او نيست , از حيطه اختيارات او خارج است , به او ارتباطي ندارد
-
ليس ثَمَّة اِحْتِمالٌ لِـ
دیکشنری عربی به فارسی
اميدي به … نيست
-
لِفت و لیس
لهجه و گویش تهرانی
سوء استفاده
-
لِفت و لیس
فرهنگ گنجواژه
اختلاس جزئی، دله دزدی. لفت و لیس کردن.
-
لو و لیس
فرهنگ گنجواژه
اندک خوردن، لب چش کردن.
-
خیس و لیس
فرهنگ گنجواژه
تر.
-
لیس و بوس و کنار
فرهنگ گنجواژه
عشقبازی، ور رفتن.
-
جستوجو در متن
-
شیر یا خط
لغتنامه دهخدا
شیر یا خط. [ خ َطط / خ َ ] (اِ مرکب ) قسمی بازی دونفری با پول ، و آن چنانست که یکی از دو نفر سکه ای که بر یک سو نقش شیرو بر سوی دیگر نقش دیگر دارد در دست گیرد و از طرف بپرسد «شیر یا خط؟» طرف بگوید شیر یا بگوید خط، و اوسکه را بزمین زند و یا به هوا پرت...