کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیسیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
والیسیدن
لغتنامه دهخدا
والیسیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) لیسیدن . || دوباره لیسیدن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
مَلچ و مولوچ
فرهنگ گنجواژه
صدای لیسیدن.
-
ورساخیدن
فرهنگ فارسی معین
(وَ. دَ) (مص م .) لیسیدن .
-
salt lick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیسیدن نمک، سنگ نمک
-
لهس
لغتنامه دهخدا
لهس . [ ل َ ] (ع مص ) لیسیدن . لحس . || پستان لیسیدن کودک بی مکیدن . || انبوهی کردن بر طعام از حرص و آز. (منتهی الارب ).
-
لیسان
لغتنامه دهخدا
لیسان . (نف ، ق ) در حال لیسیدن .
-
لیشتن
لغتنامه دهخدا
لیشتن . [ ت َ ] (مص ) لشتن . لیسیدن .
-
bootlicking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bootlicking، چکمه کسی را لیسیدن، تملق گفتن از
-
لشتن
فرهنگ فارسی معین
(لِ تَ) (مص م .) لیسیدن ، لیس زدن .
-
لسیدن
لغتنامه دهخدا
لسیدن . [ ل ِ دَ ] (مص ) لیسیدن . (آنندراج ).
-
bootlick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bootlick، چاپلوس، چکمه کسی را لیسیدن، تملق گفتن از
-
bootlicks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bootlicks، چاپلوس، چکمه کسی را لیسیدن، تملق گفتن از
-
وَلِشْت
لهجه و گویش گنابادی
walesht در گویش گنابادی یعنی لیسیدن ، لیس زدن با زبان
-
لیسه
لهجه و گویش تهرانی
نمکی برای لیسیدن چارپایان /خوراکی مکیدنی مانند آلو و آبنبات
-
لسد
لغتنامه دهخدا
لسد. [ ل َس َ / ل َ ] (ع مص ) مکیدن بچه همه ٔ شیر مادر را. (منتهی الارب ). شیر مکیدن بچه . (منتخب اللغات ). شیر خوردن آهوبره از مادر. || لیسیدن انگبین . (تاج المصادر). لیسیدن عسل . (منتخب اللغات ) (منتهی الارب ). || به زبان لیسیدن آوند. (منتهی الارب ...