کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیسانس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لیسانس
/lisāns/
معنی
۱. گواهینامۀ پایانِ دورۀ کارشناسی.
۲. دورۀ چهارسالۀ کارشناسی.
۳. (صفت) کسی که این دوره را با موفقیت گذرانده باشد؛ لیسانسیه.
۴. پروانه؛ اجازهنامه.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
کارشناس
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لیسانس
فرهنگ واژههای سره
کارشناس
-
لیسانس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: licence] lisāns ۱. گواهینامۀ پایانِ دورۀ کارشناسی.۲. دورۀ چهارسالۀ کارشناسی.۳. (صفت) کسی که این دوره را با موفقیت گذرانده باشد؛ لیسانسیه.۴. پروانه؛ اجازهنامه.
-
لیسانس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - پروانه . 2 - دانش نامه .
-
لیسانس
لغتنامه دهخدا
لیسانس . (فرانسوی ، اِ) پروانه . || درجه ٔ عالی که معمولاً شامل سه سال تحصیل پس از پایان دوره ٔ کامل متوسطه است . || شهادت نامه ٔ درجه ٔ مزبور.
-
لیسانس
دیکشنری فارسی به عربی
إِجارَة
-
واژههای مشابه
-
لیسانس حقوق
دیکشنری فارسی به عربی
إِجازَة حُقُوقٍ
-
فوق لیسانس
واژهنامه آزاد
فراکارشناسی.
-
دانشنامه کارشناسی (لیسانس)
دیکشنری فارسی به عربی
إِجارَة
-
جستوجو در متن
-
extracollegiate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فوق لیسانس
-
supersalesman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فوق لیسانس
-
ultramasculine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فوق لیسانس
-
lits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ليسانس
-
BS
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیسانس