کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیزاندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لیزاندن
/lizāndan/
معنی
لیز دادن؛ لغزاندن؛ سُر دادن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
lubricate, slip
-
جستوجوی دقیق
-
لیزاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹لیزانیدن› lizāndan لیز دادن؛ لغزاندن؛ سُر دادن.
-
لیزاندن
لغتنامه دهخدا
لیزاندن . [ دَ ] (مص ) لیز دادن . لیزانیدن . لغزاندن . سراندن . شخشانیدن .
-
جستوجو در متن
-
لیزاندنی
لغتنامه دهخدا
لیزاندنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) درخور لیزاندن .
-
لیزانیدنی
لغتنامه دهخدا
لیزانیدنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) درخور لیزاندن .
-
لیزانده
لغتنامه دهخدا
لیزانده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از لیزاندن .
-
لیزانیده
لغتنامه دهخدا
لیزانیده . [دَ / دِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از لیزاندن . سرانیده .
-
لیزانیدن
لغتنامه دهخدا
لیزانیدن . [ دَ ] (مص ) لیزاندن . لیز دادن . به حرکت آوردن چیزی در سطحی لیز و لغزان . سراندن . شخشانیدن .