کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیث المرادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لیث المرادی
لغتنامه دهخدا
لیث المرادی . [ ل َ ثُل ْ م ُ ] (اِخ ) رجوع به ابویحیی لیث المرادی شود. (فهرست ابن الندیم ).
-
واژههای مشابه
-
یعقوب لیث
لغتنامه دهخدا
یعقوب لیث . [ ی َ ب ِ ل َ ] (اِخ ) صفاری . رجوع به یعقوب بن لیث ... شود.
-
آل لیث
لغتنامه دهخدا
آل لیث . [ ل ِ ل َ ] (اِخ ) صفاریان . نام سلسله ای از ملوک ایران . یعقوب بن لیث صفار مؤسس این دودمان در سال 224هَ .ق . سردار سپاه حاکم سیستان بود و در همان سال هرات را مسخر کرده و فارس و کرسی آن شیراز را نیز متصرف شد و بمرور بلخ و تخارستان را قبضه ک...
-
ربیعةبن لیث
لغتنامه دهخدا
ربیعةبن لیث . [ رَ ع َ ت ِ ن ِ ل َ ] (اِخ ) ابن حدرجان بن عباس بن لیث ، معروف به مبرق ... که بواسطه ٔ شعری بدین نام معروف شده است . وی از صحابه ٔ حضرت رسول (ص ) بشمار است . (از الاصابة ج 1 قسم 1).
-
قباب لیث
لغتنامه دهخدا
قباب لیث . [ ق ِ ب ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است در نزدیکی بعقوبا از نواحی بغداد و دانشمندانی بدان جا منسوبند. (معجم البلدان ).
-
عمرو لیث
لغتنامه دهخدا
عمرو لیث . [ ع َ رِ ل َ ] (اِخ ) وی همان عمروبن لیث دومین تن از صفاریان است که نام او غالباًبه اضافه ٔ بنوت خوانده شود. رجوع به صفاریان شود.
-
لیث صفار
لغتنامه دهخدا
لیث صفار.[ ل َ ث ِ ص َف ْ فا ] (اِخ ) رجوع به لیث بن معدل شود.
-
لیث عفرین
لغتنامه دهخدا
لیث عفرین . [ ل َ ث ُ ع ِ ف ِرْ ری ] (ع اِ مرکب ) رجوع به عِفِرّین شود.
-
لیث واسطی
لغتنامه دهخدا
لیث واسطی . [ ل َ ث ِ س ِ ] (اِخ ) مکنی به ابوالمشرفی . تابعی است و از شریک روایت کند.
-
لیث ا
لغتنامه دهخدا
لیث ا. [ ل َ ثُل ْ لاه ] (اِخ ) هو حمزةبن عبدالمطلب . وقع ذلک فی شعر ابی سفیان بن حریث کما سیأتی فی الکنی و المشهور انه اسداﷲ. (الاصابة ج 6 ص 10).
-
جستوجو در متن
-
ابویحیی
لغتنامه دهخدا
ابویحیی . [ اَ بو ی َ یا ] (اِخ ) لیث المرادی . از مشایخ شیعه و راوی فقه از ائمه . (ابن الندیم ).