کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: liyā) (عبری) (= لیئه (خسته)) ، (در اعلام) دختر بزرگ 'لابان' که یعقوبِ پیامبر وی را به همسری قبول کرد .
-
لیا
لغتنامه دهخدا
لیا. [ ل ِ ] (ع اِ) لیاء. لیّاء. زمین دور از آب . (منتهی الارب ).
-
لیا
لغتنامه دهخدا
لیا. [ ل ِی ْ یا ] (اِخ ) نام یکی از دو دختر شعیب ، زن یعقوب . نام دختر مهتر لیان که یعقوب او را تزویج کرد و یعقوب را شش فرزند از بطن وی در وجود آمد: روبیل ، شمعون ، لاوی ، یهودا، زبالون (زابلون ، قاموس الاعلام ترکی )، یشجر یا بشناجر (اساحر، قاموس ال...
-
لیا
واژهنامه آزاد
لیا” کلمه ای عبری بوده و نام دختر شعیب پیامبر است. دختری که بعد از بلوغ به عقد یعقوب پیامبر درآمده و مادر شش فرزند میشود.
-
واژههای مشابه
-
لَيّاً
فرهنگ واژگان قرآن
پيچ و خم دادن (کلمه لي به فتح لام و تشديد يا (ل ی ی )که مصدر فعل مضارع يلوون است در اصل به معناي تابيدن طناب می باشد و وقتي در مورد سر و يا زبان استعمال شود ، معناي غير طبيعي کردن سر و زبان را ميدهد و در قرآن کريم در باره ليّ سر آمده : لووا رؤسهم و د...
-
هارماته لیا
لغتنامه دهخدا
هارماته لیا. [ ت ِ ] (اِخ ) نام شهر برهمن ها. (تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1845).
-
ماسی لیا
لغتنامه دهخدا
ماسی لیا. (اِخ ) همان بندر جنوبی فرانسه است که امروز آن را مارسی می خوانند. این بندر را جمعی از مهاجرین فوسه آ در حدود 600 سال پیش از میلاد بنا نهادند و پس از چندی چنان ترقی کرد که رقیب کارتاژ گردید. (اعلام تمدن قدیم فوستل دو کولانژ، ترجمه ٔ نصراﷲ فل...
-
واژههای همآوا
-
لیع
لغتنامه دهخدا
لیع. (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ).
-
لیع
لغتنامه دهخدا
لیع. [ ل َ ] (ع مص ) بددل شدن . (تاج المصادر). ترسیدن . (منتخب اللغات ).
-
جستوجو در متن
-
lias
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیا
-
لعیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: la‛yā) (معرب از عبری لیا = لیئه = خسته) ؛ (در اعلام) نام زن حضرت یعقوب (ع). + ن .ک . لیا.
-
خواندنی
فرهنگ فارسی معین
(خا دَ) (ص لیا.) چیزی که شایستة خواند باشد، قابل قرائت .