کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لگله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لگله
لغتنامه دهخدا
لگله . [ ل َ گ َ ل َ / ل ِ ](اِ) لگدکوب باشد و آن کتک و لتی است که با پای بزنند نه با دست . (برهان ). ضرب لگد. زخم لگد. پایکوب .
-
جستوجو در متن
-
لگدکوب
لغتنامه دهخدا
لگدکوب . [ ل َ گ َ ] (اِ نف مرکب ) لگدکوبنده . پی سپر. || (ن مف مرکب ) پیخسته . پای خست . پایکوب . پایمال . (آنندراج ) : لگدکوب غمت زآن گشت روحم که بخت بد لگد زد بر فتوحم . نظامی .بدیشان گفت چون خر شد لگدکوب چراست این استخوانش بر سر چوب . عطار.بساط س...