کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لگد انداختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لگد انداختن
معنی
( ~ . اَ تَ) (مص ل .) 1 - جفتک انداختن . 2 - کنایه از: سرکشی کردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
kick
-
جستوجوی دقیق
-
لگد انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . اَ تَ) (مص ل .) 1 - جفتک انداختن . 2 - کنایه از: سرکشی کردن .
-
لگد انداختن
لغتنامه دهخدا
لگد انداختن . [ ل َ گ َ اَ ت َ ] (مص مرکب )لگد افکندن . لگد زدن . جفتک انداختن چنانکه اسب و خرو جز آن . || امتناع ورزیدن . تن درندادن به عملی یا معامله ای و امثال آن . نپذیرفتن امری را.
-
واژههای مشابه
-
لگد پرانیدن
لغتنامه دهخدا
لگد پرانیدن . [ ل َ گ َ پ َ دَ] (مص مرکب ) لگد پراندن . رجوع به لگد پراندن شود.
-
لگد خوردن
لغتنامه دهخدا
لگد خوردن . [ ل َ گ َ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) لگدکوب خوردن . (آنندراج ). پاسپر شدن : هرچه را دید زیر گام کشیدشب لگد خورد و مه لگام کشید. نظامی .زمین لگد خورد از گاو و خر به علت آن که ساکن است نه مانند آسمان دوار. سعدی .پس از عزم آهو گرفتن به پی ...
-
لگد کردن
لغتنامه دهخدا
لگد کردن . [ ل َ گ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پی سپر کردن . پایکوب کردن .
-
لگد زدن
دیکشنری فارسی به عربی
اسلق , حافر
-
لگد کردن
دیکشنری فارسی به عربی
خطوة
-
لگد کوب
واژهنامه آزاد
له کرده-لگد مال
-
لگد بر ابر زدن
لغتنامه دهخدا
لگد بر ابر زدن . [ ل َ گ َ ب َ اَ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از داعیه ٔ رفعت کردن و مردم را به چشم کم دیدن . (آنندراج ).
-
لگد در کار زدن
لغتنامه دهخدا
لگد در کار زدن . [ ل َ گ َ دَ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از بر هم کردن کار است . (آنندراج ).
-
با پا لگد کردن
دیکشنری فارسی به عربی
صعلوک
-
لِنگ و لَگَد
فرهنگ گنجواژه
لگد زدن.
-
چک ولَغَت/لگد
لهجه و گویش تهرانی
کتک
-
گِل لگد / لَغَت کردن
لهجه و گویش تهرانی
مخلوط کردن کاه و گل،کار بیگاری