کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لگام کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لگام گسیختگی
لغتنامه دهخدا
لگام گسیختگی . [ ل ُ / ل ِ گ ُ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) عمل لگام گسیخته . بی بندوباری . افسارگسیختگی . لاابالی گری .
-
لگام گسیخته
لغتنامه دهخدا
لگام گسیخته . [ ل ُ / ل ِ گ ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) مطلق العنان . افسارسرخود. بی بندوبار. لاابالی .
-
لگام گیر
لغتنامه دهخدا
لگام گیر. [ ل ُ / ل ِ ] (نف مرکب ) گیرنده ٔلگام . بازدارنده ٔ از حرکت و مطیعکننده : گاهی براق چار ملک را لگام گیرگاهی به دیو هفت سری برکند لگام . خاقانی .گیرنده ٔ لگام اسب به قصد فروآوردن راکب تعظیم وی را : هرکه آمد لگام گیر شدندبه خودش میهمان پذیر ش...
-
بی لگام
لغتنامه دهخدا
بی لگام . [ ل ُ / ل ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + لگام ) بی لجام . آنکه لگام ندارد. || کنایه از بداخلاق . || کنایه از بی اعتدال . || کنایه از آنکه از هیچ چیز پرهیز نکند. (ناظم الاطباء). || کنایه ازبی بند و بار. لاابالی . مهارگسسته . هرزه . هرزه کار.- آب بی...
-
خایه لگام
لغتنامه دهخدا
خایه لگام . [ ی َ / ی ِ ل ِ ] (ص مرکب ) سرکشی کننده . (آنندراج ). غیر مطیع.
-
تیره لگام
لغتنامه دهخدا
تیره لگام . [ رَ /رِ ل ِ ] (اِ مرکب ) جزء زیر گلوئی لگام و علاقه و منگله ای که در زیر گلوی اسب می آویزند. (ناظم الاطباء).
-
خوش لگام
لغتنامه دهخدا
خوش لگام . [ خوَش ْ / خُش ْ ل ِ / ل ُ] (ص مرکب ) خوش عنان . مقابل بدلگام . رام . غیرسرکش .
-
hyperinflation
تورم لگامگسیخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] وجود تورم بسیار شدید در بازههای زمانی بسیار کوتاه
-
extreme fire behaviour
رفتار لگامگسیختۀ حریق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] رفتار حریق آنچنان شدیدی که به سبب سرعت گسترش و عواملی چون گردباد مانع از اعمال روشهای مهار مستقیم میشود
-
لگام از سر گرفته
لغتنامه دهخدا
لگام از سر گرفته . [ ل ُ / ل ِ اَ س َ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) کنایه از توسن خودسر و بی لگام است : مرا در خانه ای خیش سواری لگام از سر گرفته استری هست زند بر تیغ جوهردار خود رابه این معنی که جو در جوهری هست .ملا عشرتی (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ] (ع مص ) لگام بر دهن اسپ کردن . (تاج المصادر بیهقی ). لگام در دهن اسب کردن . (غیاث ) (اقرب الموارد). حکمة؛لگام در دهن اسپ کردن . حکم فرس ؛کام ساختن برای لگام اسپ . حکمة؛ لگام در دهن اسپ کردن . (زوزنی ). || بازداشتن . (غیاث ). بازداشتن از...
-
لجام کردن
لغتنامه دهخدا
لجام کردن . [ ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دهانه بر سر اسب درآوردن . لگام کردن . رجوع به لجام شود.
-
عنان ریز کردن
لغتنامه دهخدا
عنان ریز کردن . [ ع ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لگام سست کردن و تاختن . (ناظم الاطباء). عنان ریز رسیدن . (آنندراج ). سخت بشتاب رفتن . سخت شتابان رفتن .
-
حکمة
لغتنامه دهخدا
حکمة. [ ح َ م َ ] (ع مص ) لگام به دهن اسب کردن . || بازداشتن از کاری . (تاج المصادر بیهقی ). || بازگشتن . رجوع .
-
کبح
لغتنامه دهخدا
کبح . [ ک َ ] (ع مص ) لگام بازکشیدن ستور را تا بازایستد از رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کبح دابه به لگام ؛ کشیدن آن به لگام و زدن لگام بدهان وی تا بازایستد و ندود و بقولی کشیدن عنان دابه تاسر را راست نگاه دارد. (از اقرب الموارد). || به شمشیر زدن...