کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لک لک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
Ciconia episcopus microselis
لکلک گردنکُرکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] زیرگونهای از تیرۀ لکلکیان و راستۀ لکلکسانان که بالای بدن آن سیاه و بالها و سینه سفید و گردن آن کرکی و سفید است
-
Mycteria ibis
لکلک منقارزرد مصری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ لکلکیان و راستۀ لکلکسانان با منقار زرد مایل به نارنجی و صورت بدون مو و قرمز و پاهای طویل و نارنجی
-
لِک و لِک
لهجه و گویش تهرانی
کند راه رفتن .
-
لِک و لِک
فرهنگ گنجواژه
آواز کفش و راه رفتن، آهسته حرکت کردن. () راه افتادن= آهسته رفتن، () کردن= گذران زندگی در سطح پائین.
-
لَک و لَک
فرهنگ گنجواژه
دارای لکه.
-
staining 3
لکشدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] دگررنگش موضعی و نامطلوب سطح
-
Ciconiidae
لکلکیان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] تیرهای از راستۀ لکلکسانان با پاها و گردن بلند و منقار طویل و قوی که در آب راه میروند
-
أَذَ ٰلِکَ
فرهنگ واژگان قرآن
آيا آن
-
مَا لَکَ
فرهنگ واژگان قرآن
تو را چه شده - برای تو چه اتفاقی افتاده - نيست براي تو
-
ذَ ٰلِکَ
فرهنگ واژگان قرآن
آن
-
کَذَ ٰلِکَ
فرهنگ واژگان قرآن
اينگونه - اينچنين
-
لُکُّ پُلُکْ
لهجه و گویش گنابادی
lokopolouk در گویش گنابادی یعنی قطعه قطعه ، تجزیه شده ، جدا شدن ، فاصله گرفتن
-
لِکْ لِکیْ
لهجه و گویش گنابادی
lekleki در گویش گنابادی یعنی چرخ نخریسی
-
mottled enamel
مینای لکدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] حالتی که براثر زیاد بودن فلوراید آب آشامیدنی به وجود میآید و باعث میشود در سطح مینا لک و پیسهای سفید و قهوهای ظاهر شود
-
Addax nasomaculatus
غزال-گاو لکپوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ گاویان و راستۀ زوجسُمسانان که رنگ کفلها و پاها و شکم و دور لبهایش روشنتر از سایر قسمتهاست و هر دو جنس آن شاخ دارند