کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لکنت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لکنت
/loknat/
معنی
۱. گرفتن زبان هنگام حرف زدن.
۲. کندزبانی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
زبانپریشی، زبانگرفتگی، کندزبانی، گرفتگیزبان، منومن
دیکشنری
impediment, lisp, stammer, stumble
-
جستوجوی دقیق
-
stuttering, stammering
لکنت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] اختلال در روانی گفتار و الگوی زمانی طبیعی آن که سخن گفتن را دشوار میسازد
-
لکنت
واژگان مترادف و متضاد
زبانپریشی، زبانگرفتگی، کندزبانی، گرفتگیزبان، منومن
-
لکنت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: لکنة] ‹لکنه› (پزشکی) loknat ۱. گرفتن زبان هنگام حرف زدن.۲. کندزبانی.
-
لکنت
فرهنگ فارسی معین
(لُ نَ) [ ع . لکنة ] (اِمص .) گرفتگی زبان .
-
لکنت
لغتنامه دهخدا
لکنت . [ ل َ ک َ ] (ص ) کلته . فرسوده . عاجز. از کار مانده . لکنته . لکنتی : اسبی لکنت یا شمشیری لکنت و غیره .
-
لکنت
لغتنامه دهخدا
لکنت . [ ل ُن َ ] (ع اِمص ) لکنه . گرفتگی زبان در هنگام سخن گفتن که به هندی هکلانا گویند. (غیاث ). درماندن به سخن . (منتهی الارب ). لکن . لکنونة. لکونة. کندی زبان . کندزبانی . از کارماندگی . کلته . زبان شکستگی . عی ّ در لسان . گرفته زبانی . درماندگی ...
-
لکنت
واژهنامه آزاد
لِکِنْتَ:(lekenta) در گویش گنابادی یعنی پاره پوره ، کهنه ، قدیمی شده ، از مُد افتاده
-
واژههای مشابه
-
لِکِنْتَ
لهجه و گویش گنابادی
lekenta در گویش گنابادی یعنی پاره پوره ، کهنه ، قدیمی شده ، از مُد افتاده
-
primary stuttering
لکنت اولیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی لکنت در کودکان بدون نشانههایی از آگاهی یا فشار روانی یا هیجان
-
secondary stuttering
لکنت ثانویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی لکنت که با آگاهی و احساس ناخوشآیند و ناراحتی همراه است و تلاش برای تعدیل آن به حرکتهای نامعمول در سر و صورت و بدن منجر میشود
-
لکنت کلام
فرهنگ واژههای سره
گیرگفتار
-
لکنت داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
زلة
-
لکنت زبان پیدا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تحسس , تعثر
-
لگن،لکنت،لکنته،لکنتو
لهجه و گویش تهرانی
خراب،ناقص،کوتاه،کُند،قراضه