کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لکل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لکل
/lekal/
معنی
امرود؛ گلابی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لکل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] lekal امرود؛ گلابی.
-
لکل
فرهنگ فارسی معین
(لِ کَ) (اِ.) گلابی .
-
لکل
لغتنامه دهخدا
لکل . [ ل ِ ک َ ] (اِ) میوه ای است که آن را امرود گویند و به عربی کمثری خوانند. (برهان ). گلابی .
-
لکل
دیکشنری عربی به فارسی
با , توسط , بوسيله , در هر , براي هر , از ميان , از وسط , برطبق
-
واژههای مشابه
-
لکل واحد
دیکشنری عربی به فارسی
براي هرشخص , هرچيز , هريک , هرکدام
-
جستوجو در متن
-
در هر
دیکشنری فارسی به عربی
لکل
-
برای هر
دیکشنری فارسی به عربی
لکل
-
برطبق
دیکشنری فارسی به عربی
لکل
-
از میان
دیکشنری فارسی به عربی
خلال , لکل
-
از وسط
دیکشنری فارسی به عربی
خلال , لکل
-
توسط
دیکشنری فارسی به عربی
عن طريق , لکل
-
برای هرشخص
دیکشنری فارسی به عربی
لکل واحد
-
هریک
دیکشنری فارسی به عربی
لکل واحد