کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لکالک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لکالک
معنی
کردن (لَ لَ. کَ دَ) (مص ل .) چانه زدن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
haggle
-
جستوجوی دقیق
-
لکالک
فرهنگ فارسی معین
کردن (لَ لَ. کَ دَ) (مص ل .) چانه زدن .
-
لکالک
لغتنامه دهخدا
لکالک . [ ل ُ ل ِ ] (ع ص ) شتر سخت گوشت سطبر فربه . (منتهی الارب ). اشتر زفت . اشتر بزرگ . (مهذب الاسماء).
-
جستوجو در متن
-
شتر
لغتنامه دهخدا
شتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِ) اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد. این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندانهای نیش میباشد. معده ٔ شتر دارای سه قسمت است و هزارلا (برجستگی و فرورفتگی ) ندارد. در هر پ...