کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لکاث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لکاث
لغتنامه دهخدا
لکاث . [ ل ُ ] (ع اِ) سنگی است درخشان لغزان برای گچ کاری . || بیماری شتر که آبله ریزه مانندی بر دهان وی برآید. (منتهی الارب ).
-
لکاث
لغتنامه دهخدا
لکاث . [ ل ُک ْ کا ] (ع ص ) گچ گر. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
لکاس
واژهنامه آزاد
واحد کوچک پول، قراضه،پول خرد،واحد کوچک وزن صفحه 198 مقالات شمس تبریزی. تصحیح محمد علی موحد. انتشارات خوارزمی چاپ سوم و اگر نه لکاس بستان که طمع تو این است
-
جستوجو در متن
-
لکاثی
لغتنامه دهخدا
لکاثی . [ ل ُ ثی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به لکاث . سخت سپید. (منتهی الارب ).
-
گچ گر
لغتنامه دهخدا
گچ گر. [ گ َ گ َ ] (ص مرکب ) گچکار: جصاص ؛ گچ گر. (دهار) (منتهی الارب ). لکاث . گچ چر. (منتهی الارب ) : درساعت فرمود تا گچ گران را بخواندند و آن خانه را سفید کردند. (تاریخ بیهقی ).
-
نکاث
لغتنامه دهخدا
نکاث .[ ن ُ ] (ع اِ) آبله ریزه که در دهان شتر برآید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)(از متن اللغة). لغتی است در لکاث . (از متن اللغة).