کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لِنگ و لَغت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لُنگ انداختن
لهجه و گویش تهرانی
تسلیم شدن
-
لِنگ کردن
لهجه و گویش تهرانی
پا را دور پای حریف پیچیدن
-
لُنگ کشی
لهجه و گویش تهرانی
تمیز کردن با لنگ
-
لنگگیری
لهجه و گویش تهرانی
تاب گیری چرخ
-
لِنگ / لنگایى
لهجه و گویش بختیاری
leng/lengâi 1. پا؛ 2. نیمى از زمینى که یک جفت گاو آن را شخم زند؛ 3. فرد از زوج.
-
لَنگ کِردن
لهجه و گویش بختیاری
lang kerdan درنگ کردن، معطل کردن.
-
لنگ جملی
واژهنامه آزاد
دو قلو-یکی از قُل ها
-
لنگ بودن،لنگ زدن، لنگ ماندن، لنگیدن،لنگ گذاشتن ،لنگی(کار)
لهجه و گویش تهرانی
معطل/نیازمند بودن/معطل گذاشتن
-
لنگ لنگان رفتن
لغتنامه دهخدا
لنگ لنگان رفتن . [ ل َ ل َرَ ف َ ] (مص مرکب ) لنگان لنگان رفتن . شلان شلان رفتن .
-
لنگ لنگان راه رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
عقال
-
پا لَنگ کِردن
لهجه و گویش بختیاری
pâlang kerdan این پا آن پا کردن، درنگ کردن، دیر اقدام کردن.
-
لِنگ جِر دادن
لهجه و گویش تهرانی
با کسی سخت برخورد کردن
-
لِنگِ ظهر/غروب
لهجه و گویش تهرانی
سر ظهر/سرغروب
-
لنگی، لنگ زدن، لنگیدن
لهجه و گویش تهرانی
تاب داشتن چرخ