کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لُند و لُند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لُند و لُند
فرهنگ گنجواژه
غرغر کردن. () کردن= غُرغُر کردن.
-
واژههای مشابه
-
لند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) land ۱. [مقابلِ دختر] پسر.۲. آلت تناسل مرد.
-
لند
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِ.) 1 - پسر. 2 - آلت تناسل مرد.
-
لند
واژهنامه آزاد
سرزمین
-
لند لند
دیکشنری فارسی به عربی
تمتم
-
واژههای همآوا
-
لند و لند
لغتنامه دهخدا
لند و لند. [ ل ُ دُ ل ُ ] (اِ مرکب ) غُر و غر. رجوع به لندلند و لندیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
منگه
واژهنامه آزاد
[monge] غرغر کردن ،غرغر، غر و لُند.
-
ژک
لغتنامه دهخدا
ژک . [ ژَ / ژُ ] (اِ) کسی بود که با خود همی دندد نرم نرم و خشم آلود گویند میژکد. (لغت نامه ٔ اسدی ). سخنی که از روی غضب وخشم در زیر لب گویند. کسی که با خود همی تندد. در شیراز و خراسان لُنْد گویند. (برهان ). سخنی بود که ازروی خشم و اعراض در زیر لب گوی...