کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لَمْ تَجِدُواْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لم
لغتنامه دهخدا
لم . [ ل َم م ] (ع مص ) فراهم آوردن چیزی را. (منتهی الارب ). گرد کردن . (تاج المصادر). جمع آوردن با هم . (ترجمان القرآن ). || نیکو گردانیدن . یقال : لم ّ اﷲ شعثه ؛ ای اصلح وجمع ما تفرّق و قارب بین شتیت اموره . (منتهی الارب ).به اصلاح آوردن . (تاج الم...
-
لم
لغتنامه دهخدا
لم . [ ل ِ ] (ع حرف ) مرادف اَما. الا. اَلیس َ. اَلم . اِم . (دزی ).
-
لم
لغتنامه دهخدا
لم . [ ل ِ م َ ] (ع ق مرکب ) (از: لَِ + م َ، مخفف «ما»ی استفهامیه ) حرف یستفهم به و اصله «ما» وصلت بلام فحذفت الالف . بهر چه .برای چه . چرا. از چه . ز چه . لِمَه . (منتهی الارب ). صاحب غیاث اللغات گوید: فارسیان در محاوره ٔ خود به این معنی نیز میم را ...
-
لم
لغتنامه دهخدا
لم . [ ل ُ ] (اِخ ) نام بخشی از شمال ولایت لیل به فرانسه ، دارای راه آهن و 20684 تن سکنه .
-
لم
لغتنامه دهخدا
لم . [ل َ ] (اِ) ازملک . پیچکی خاردار در جنگلهای شمالی ایران . نامی که در بهشهر (اشرف ) به وشات دانه دهند. نامی که در نور به تمشک دهند. و رجوع به تمشک شود. || شوک . شوکه . خار. تیغ. تلو. تلی . بور. لام .
-
لم
لغتنامه دهخدا
لم . [ل ِم م ] (اِ) (شاید مأخوذ از لِم َ عربی به معنی چرا) در اصطلاح فارسی زبانان ، سرّ پیشه ای . راز صنعتی . سرّامری : لم ّ این کار پیش فلان است ؛ سرّ آن نزد اوست .- برهان لم ّ ؛ مقابل برهان اِن ّ.- لم ّ کاری ؛ فوت و فن آن . بند و گشای آن . سرّ خف...
-
لِمَ
فرهنگ واژگان قرآن
براي چه (مخفف "لِما")
-
لم
دیکشنری فارسی به عربی
تدل , خدعة
-
لِم
لهجه و گویش تهرانی
فن، روش،قلق
-
لَم
لهجه و گویش تهرانی
مخفف لمس
-
لَم
لهجه و گویش بختیاری
lam دندان پیشین گراز وحشى.
-
لِم
لهجه و گویش بختیاری
lem فوت و فن، راه و روش.
-
لم
واژهنامه آزاد
لم در ریاضیات به قضیه ای گفته میشود که برای اثبات قضیۀ دیگر استفاده شده است.
-
لم
واژهنامه آزاد
علف
-
لم لم
لغتنامه دهخدا
لم لم . [ ] (اِ)به لغت مغربی قطف بحری است . (فهرست مخزن الادویه ).