کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لَمس،لس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لمس ناپذیر
دیکشنری فارسی به عربی
حاجة معنوية
-
لمس کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ضربة , لمس , ملمس , وارد
-
قابل لمس
دیکشنری فارسی به عربی
ملموس , واضح
-
لمس کردنی
دیکشنری فارسی به عربی
ملموس
-
شَق لمس
لهجه و گویش تهرانی
سست شدن آلت شق شده
-
لس و لوس
لغتنامه دهخدا
لس و لوس . [ ل َ س ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) رجوع به لس شود.
-
با لب لمس کردن
دیکشنری فارسی به عربی
شفة
-
لمس دست زنی
دیکشنری فارسی به عربی
لمس
-
شُل و لَمس
فرهنگ گنجواژه
فلج.
-
مس و لمس
فرهنگ گنجواژه
تماس ،معاینه .
-
من تین یی لس متز
لغتنامه دهخدا
من تین یی لس متز. [ م ُ ل ِ م ِ ] (اِخ ) مون تین یی لس متز. مرکز بخشی است که در متز، مرکز ایالت موزل فرانسه واقع است و 26638 تن سکنه دارد. (از لاروس ).
-
با کف دست لمس کردن
دیکشنری فارسی به عربی
نخلة
-
باشست لمس کردن یا ساییدن
دیکشنری فارسی به عربی
ابهام
-
جستوجو در متن
-
لس شدن
لغتنامه دهخدا
لس شدن . [ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به فالج مبتلی گشتن . فالج شدن . بی حس شدن . لمس شدن . و نیز رجوع به لس شود.
-
لمس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹لس› lams سست؛ بیحال؛ شل؛ افتاده؛ لس.〈 لمس شدن: (مصدر لازم) بیحس شدن؛ سست و بیحال شدن.