کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لَش و تنبل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لَش و تنبل
فرهنگ گنجواژه
فرومایه.
-
واژههای مشابه
-
لش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] loš = لجن
-
لش
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) لاشه ، جیفه .
-
لش
لغتنامه دهخدا
لش . [ ل َ ] (اِ) (به لهجه ٔ طبری ) زمین آب دار.
-
لش
لغتنامه دهخدا
لش . [ ل َش ش ] (ع اِ) تتم . (منتهی الارب ). سماق . رجوع به سماق شود. || ماش . (منتهی الارب ).
-
لش
لغتنامه دهخدا
لش . [ ل َش ش ] (ع مص ) راندن . (منتهی الارب ).
-
لَشَ
لهجه و گویش گنابادی
lasha در گویش گنابادی یعنی بدن مرده ، لاشه
-
لش
دیکشنری فارسی به عربی
معظم
-
لش پرور،لش پروری
لهجه و گویش تهرانی
تربیت بد
-
لش کش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عامیانه] laškeš ۱. وسیلهای که با آن لاشۀ گاووگوسفند را به قصابی میبرند.۲. آنکه لاشۀ گاووگوسفند را به قصابی میبرد.۳. وسیلهای که در آن جسد مرده را حمل کنند.
-
لش کشی
فرهنگ فارسی معین
(لَ. کِ) (حامص .) مرده کشی .
-
لش بازی
لغتنامه دهخدا
لش بازی . [ ل َ ] (حامص مرکب ) بیعاری . عمل بیعاران . کارهای مردم لش .
-
لش کشی
لغتنامه دهخدا
لش کشی . [ ل َ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) عمل لش کش . || مرده کشی .
-
لَش مُرده
لهجه و گویش تهرانی
نعش