کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لَئِنِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لَئِنِ
فرهنگ واژگان قرآن
سوگند مي خورم يا مي خوريم اگر(حرکت نون به دليل تقارن آن با حرف ساکن و تشديد دار کلمه بعد مي باشد)
-
واژههای مشابه
-
لَئِنْ
فرهنگ واژگان قرآن
سوگند مي خورم يا مي خوريم اگر
-
جستوجو در متن
-
لـَ
فرهنگ واژگان قرآن
حتماً - البته - سوگند مي خورم يا مي خوريم (در عباراتي نظير "لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ " سوگند مي خوريم که اگر شما خارج شديد ما هم با شما خارج مي شويم)
-
مَدِينَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
شهر- مدینه ( در آیه شریفه 8 سوره مبارکه منافقون : "يَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى ﭐلْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ ﭐلْأَعَزُّ مِنْهَا ﭐلْأَذَلَّ ..." )
-
اذفونش
لغتنامه دهخدا
اذفونش . [ اَ ] (اِخ ) ابن اُردُن اول ، مشهور به اذفونش سوم و ابن البربریة. پادشاه لِئُن و استوریه (866 - 910م .). وی بسال 912 درگذشت . ورجوع به حلل السندسیة ج 2 ص 208 و 209 و 213 شود.
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن الذهلی . شاعری است عرب که از شعر او در الحماسه آمده است . او راست :قومی هُم ْ قتلوا اُمیم َ اخی فاذا رمیت یصیبنی سهمی ولئن عفوت لا عفون جلالاو لئن قرعت لا وهنن عظمی .
-
جلل
لغتنامه دهخدا
جلل . [ ج َ ل َ ] (ع ص ، اِ) کاربزرگ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : و لئن عفوت لاعفون جللاو لئن سطوت ُ لموهن عظمی . ؟ (از اقرب الموارد). || کار آسان و این کلمه از اضداد است . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) : الا کل شی ٔ سواء جلل امروءالقیس (...
-
ظهیرالدین
لغتنامه دهخدا
ظهیرالدین .[ ظَ رُدْ دی ] (اِخ ) بارزی . شاعری است . از اوست :لئن فتکت الحاظه بحشاشتی و ساعدها بالهجر و اغتر بالحسن فلا بُدَّ ان تقتص لی منه ذقنه و تذبحه قهراً من الاذن للاذن .رجوع به فوات الوفیات ج 1 ص 32 شود.
-
حوانی
لغتنامه دهخدا
حوانی . [ ح َ ] (ع اِ) درازترین همه ٔ استخوانهای پهلو. (از منتهی الارب ). دنده های طویل و دراز. (ناظم الاطباء). || ج ِ حانیه ، به معنی می و می فروش : فللّه عهد لا اخیس بعهده لئن فرجت ان لا ازور الحوانیا.ابومحجن ثقفی .
-
أُمَّةً
فرهنگ واژگان قرآن
گروهي از مردم(که بواسطه دين واحد يا مکان و زمان واحد گرد هم باشند و قصد و هدف مشترکي داشته باشند) - دين (در عبارت "بل قالوا انا وجدنا اباءنا علي امة و انا علي آثارهم مهتدون "کلمه امت به معناي طريقهاي است که مقصود آدمي باشد چون ماده أم ، يؤم به معناي...
-
تراب
لغتنامه دهخدا
تراب . [ ت ِ ] (ع اِ) بن دست گوسپند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). منه حدیث علی علیه السلام : لئن ولیت بنی امیة لانفضهم القصاب التراب الوذمة. (منتهی الارب ). || آن یا جمع تَرْب بالفتح است مخفف تَرَب یا صواب الوذام التربه است و آن وذام...
-
صاغر
لغتنامه دهخدا
صاغر. [ غ ِ ] (ع ص ) مرد خوار. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). ج ، صاغرون ، صاغرین ، صَغَرة : حتی یعطوا الجزیة عن ید و هم صاغرون . (قرآن 29/9). و لنخرجنهم منها اذلة و هم صاغرون .(قرآن 37/27). فغلبوا هنالک و انقلبوا صاغرین . (قرآن 119/7). فاخرج انک من ...
-
ل
لغتنامه دهخدا
ل . [ ل َ] (ع حرف ) حرف تحقیق به معنی یقیناً و بی شک و شبهه والبته و فی الواقع و هرآینه : قالوا انا تطیرنا بکم لئن لم تنتهوا لنرجمنکم و لیمسنکم مِنا عذاب ٌ الیم . (قرآن 18/36). این حرف متصل به ضمیر گردد چون : لک و لکم و لنا و له و لهم . و گاه در سوگن...