کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوی داغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لؤی
لغتنامه دهخدا
لؤی . [ ل ُ ءَ ] (اِخ ) ابن غالب و هو الاصل الثالث من قریش و یتفرع منه علی حاشیة عمود للنسب ثلاث قبائل . (صبح الاعشی ج 1 ص 352).
-
لؤی
لغتنامه دهخدا
لؤی . [ ل ُءَ ] (اِخ ) ابن غالب بن فهربن مالک ، مکنی به ابوکعب .جدی جاهلی از قریش و جد هفتم رسول صلوات اﷲ علیه .
-
لوی ئیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] luy'i(y)l پنجمین سال از سالهای دوازدهگانۀ تقویم ترکی؛ سال نهنگ.
-
لوی ئیل
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِمر.) سال نهنگ ، سال پنجم از دورة دوازده سالة ترکان .
-
لوی الارطی
لغتنامه دهخدا
لوی الارطی . [ ل ِ وَ ل ْ اَ ](اِخ ) موضعی در شعر احوص بن محمد. (معجم البلدان ).
-
لوی المنجنون
لغتنامه دهخدا
لوی المنجنون . [ ل ِ وَل ْ م َ ج َ ] (اِخ ) موضعی در شعر عبیداﷲبن قیس الرقیات آنجا که گوید : ماهاج من منزل بذی علم بین لوی المنجنون فالثلم .(از معجم البلدان ).
-
لوی النجیرة
لغتنامه دهخدا
لوی النجیرة. [ ل ِ وَن ْ ن ُ ج َ رَ ] (اِخ ) موضعی مذکور در شعر عنترة العبسی . (از معجم البلدان ).
-
لوی ئیل
لغتنامه دهخدا
لوی ئیل . (ترکی ، اِ مرکب ) سال نهنگ . سال پنجم از دوره ٔ دوازده ساله ٔ ترکان .
-
لورسی لوی
لغتنامه دهخدا
لورسی لوی . [ ل ِ ] (اِخ ) نام کرسی بخش آلیه ولایت مُولَن ، کنار رود آن دوئیز به فرانسه . دارای راه آهن و 2909 تن سکنه .
-
گویجه لوی اصلان
لغتنامه دهخدا
گویجه لوی اصلان . [ گ ُ ج ِ اَ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلو حومه ٔ شهرستان ارومیه .واقع در 14هزارگزی شمال خاوری ارومیه و یکهزارگزی خاور راه ارابه رو ارومیه به آده . واقع در جلگه و هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 150 تن است . آب آن از نازلوچای تأمین میشود. ...
-
گویجه لوی تپه
لغتنامه دهخدا
گویجه لوی تپه . [ گ ُ ج َ / ج ِ ت َ پ َ / پ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه . واقع در 12هزارگزی خاور ارومیه و 1هزارگزی خاور راه ارابه رو آده به ارومیه . واقع در جلگه و هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 50تن است . آب آن از قنات و ...
-
لله لوی آت لوخان
لغتنامه دهخدا
لله لوی آت لوخان .[ ل َ ل َ لو ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، واقع در 25هزارگزی شمال خاوری ارومیه و 7هزارگزی خاور شوسه ٔ ارومیه به سلماس . جلگه ، معتدل و مالاریائی و دارای 102 تن سکنه . آب آن از نازلوچای . محصول آنجا غلات...
-
لله لوی تراب
لغتنامه دهخدا
لله لوی تراب . [ ل َ ل َ لو ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، واقع در 23هزارگزی شمال خاوری ارومیه و ده هزارگزی خاور شوسه ٔ ارومیه به سلماس . جلگه ، معتدل و سالم و دارای 160 تن سکنه . آب آن از نازلوچای . محصول آنجا غلات ،...
-
جستوجو در متن
-
پیچش
لغتنامه دهخدا
پیچش . [ چ ِ ] (اِمص ) عمل پیچیدن . پیچیدگی . گردش . تابیدگی . انحراف . کجی . گشتگی از سویی . خمیدگی بجانبی : عوا چهار ستاره اند از شمال سوی جنوب رفته و به آخر پیچش دارند چون صورت حرف لام . (التفهیم ).تراست اکنون بر کوه پیچش تنین چنانکه بودت در بحرتا...