کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لوکی
واژهنامه آزاد
دهي در كنار بريد از دهستان چغاپور از بخش خورموج تعداد سكنه ان 10 خانوار بود و كار اهالي كشاورزي و دامداري بود
-
واژههای مشابه
-
خورده لوکی
لغتنامه دهخدا
خورده لوکی . [ خُرْ دَ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرشیو بخش مرکزی شهرستان سقز، واقع در 13هزارگزی خاور سقز و جنوب شوسه ٔ سقز به سنندج . این ده کوهستانی با آب و هوای سردسیری و 420 تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات و توتون و مختصر میوه...
-
جستوجو در متن
-
باحاما
لغتنامه دهخدا
باحاما. (اِخ ) باهاما. مجموعه ٔ جزایر باحاما،یا جزایر لوکی . مستعمره ٔانگلستان در اتلانتیک در شمال آنتیل بزرگ که بوسیله ٔکانال باحاما جدا میشود. بطول تقریبی هزار کیلومتر دارای 53800 تن جمعیت و در یکی ازین جزایر بود (سان سالوادور) که کلمب بسال 1492 م ...
-
زط
لغتنامه دهخدا
زط. [ زُطط ] (اِخ ) گروهی از هند، هرب جت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). مأخوذ از هندی ، گروهی در هندوستان که جت گویند. (ناظم الاطباء) از جَت فارسی ، به عقیده ٔ حمزه ٔ [ اصفهانی ] از اعقاب کولیها و چنگیانه می باشند، که بهرام گور دوازد...