کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لوک
/luk/
معنی
نوعی شتر قویهیکل و بارکش.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ابل، اشتر، جمل
۲. پویچه، عشقه
۳. عاجز، ناتوان
دیکشنری
paralysis, paralytic
-
جستوجوی دقیق
-
لوک
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابل، اشتر، جمل ۲. پویچه، عشقه ۳. عاجز، ناتوان
-
لوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) luk نوعی شتر قویهیکل و بارکش.
-
لوک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] luk ۱. حقیر؛ زبون؛ عاجز.۲. کسی که دستش معیوب باشد؛ شَل: ◻︎ لنگ و لوک و چفتهشکل و بیادب / سوی او میغیژ و او را میطلب (مولوی: ۳۷۳).۳. آنکه روی زانو و کف دست راه برود= لوکولنگ: آنکه دست و پایش معیوب باشد.
-
لوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] luk = عشقه.
-
لوک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] luk ضخیم.
-
لوک
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) آن که روی زانو و کف دست راه رود.
-
لوک
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نوعی شتر کم موی بارکش .
-
لوک
لغتنامه دهخدا
لوک . (اِخ ) لوقا. نام یکی از مؤلفین اناجیل اربعه مولد انطاکیه . وفات حدود سال 70 م . ذکران وی 18 اکتبر. و رجوع به لوقا شود.
-
لوک
لغتنامه دهخدا
لوک . (سانسکریت ، اِ) المجمع و المحفل یسمی لوک . ج ، لوکات . رجوع به ماللهند بیرونی ص 29، 85، 114، 155، 166 و 331 شود.
-
لوک
لغتنامه دهخدا
لوک . (ص ) لُک . اَشل . اقطع : ز آسمان هنر درآمدجم بازشد لوک و لنگ دیو رجیم . ابوحنیفه ٔ اسکافی .در چنین بند لنگ مانده و لوک در چنین سمج کور گشته و کر. مسعودسعد.- لنگ و لوک . رجوع به لنگ و لوک و به لک شود : هر بلندی که لنگ و لوک شده ست از پس و پیش آ...
-
لوک
لغتنامه دهخدا
لوک . [ ل َ ] (ع مص ) خائیدن . (منتهی الارب ) (زوزنی ) (بحر الجواهر). نرم نرم خائیدن . || خائیدن اسب لگام را. || در پوستین مردم افتادن . یقال : هو یلوک اعراضهم ؛ ای یقع فیهم . (منتهی الارب ).
-
لوک
لهجه و گویش تهرانی
شتر نر
-
لوک
لهجه و گویش بختیاری
luk شتر جلوى کاروان.
-
لوک
واژهنامه آزاد
پشته ای از علف