کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوچی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لوچی
/luči/
معنی
لوچ بودن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
احولی، دوبینی، کاژی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
strabismus, heterotropia, manifest deviation
لوچی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] هرگونه انحراف از همسویی کامل چشمها
-
لوچی
واژگان مترادف و متضاد
احولی، دوبینی، کاژی
-
لوچی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (پزشکی) luči لوچ بودن.
-
لوچی
لغتنامه دهخدا
لوچی . (حامص ) حالت و چگونگی لوچ . کژچشمی . دوبینی . احولی . حَوَل . چپی . دوبینندگی . کلاژکی . کج بینی . لوشی .
-
واژههای مشابه
-
strabismic amblyopia
پیکمبینی لوچی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] پیکمبینی براثر سرکوب دید یک چشم برای جلوگیری از دوبینی
-
جستوجو در متن
-
lochi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوچی
-
کاژی
واژگان مترادف و متضاد
احولی، دوبینی، لوچی
-
goggle-eye
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عینک آفتابی، لوچی، نوعی ماهی
-
کژچشمی
لغتنامه دهخدا
کژچشمی . [ ک َ چ َ /چ ِ ] (حامص مرکب )لوچی و دوبینی . (ناظم الاطباء). رجوع به لوچی شود.
-
کاجی
لغتنامه دهخدا
کاجی . (حامص ) لوچی . حَوَل . دوبینی .
-
حول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (پزشکی) [قدیمی] haval نزدیک بودن سیاهی چشم به سمت بینی؛ لوچ بودن چشم؛ لوچی؛ کجبینی.
-
دوبینی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) (پزشکی) dobini یکی را دوتا دیدن؛ لوچ بودن؛ لوچی؛ حالت چشم که یک چیز را دوتا ببیند.
-
heterophoria, latent deviation
ناهمگردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی لوچی که در آن یک چشم در هنگام بسته شدن یا پوشانده شدن نسبت به چشم دیگر دچار انحراف میشود و بهمحض باز شدن به حالت بهنجار برمیگردد