کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لؤلؤفروش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لؤلؤفروش
لغتنامه دهخدا
لؤلؤفروش . [ ل ُءْ ل ُءْ ف ُ ](نف مرکب ) لؤلؤفروشنده . مرواریدفروش : ز گوش و گردنش لؤلؤ خروشان که رحمت بر چنان لؤلؤفروشان .نظامی .
-
جستوجو در متن
-
لئال
لغتنامه دهخدا
لئال . [ل ءْ آ ] (ع ص ) مرواریدفروش . (منتهی الارب ). لؤلؤفروش . لؤلؤئی . (سمعانی ). لاَّء. لئلاء. (منتهی الارب ).
-
اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) لؤلوئی . لؤلؤفروش بود. شیخ طوسی در رجال خود وی را از اصحاب امام صادق (ع ) شمرده است . (تنقیح المقال ج 1 ص 112).
-
لؤلؤئی
لغتنامه دهخدا
لؤلؤئی . [ ل ُ ءْ ل ُ ] (ص نسبی ) منسوب به لؤلؤ : پیراهن لؤلؤئی برنگ کامه وآن کفش دریده و به سر بر لامه . مرواریدی .|| لؤلؤفروش . (سمعانی ). || مرواریدک و آن قسمی آبله است . || شیوه ای ازخط : و این آلت (یعنی قلم ) که یاد کرده آمد سه گونه نهاد...