کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوله و تنبوشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لوله شدن
لغتنامه دهخدا
لوله شدن . [ لو ل َ/ ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به شکل لوله درآمدن . شکل استوانه ای گرفتن چیزی ، چون فرش یا کاغذ که درنوردند.
-
لوله کاغذ
لغتنامه دهخدا
لوله کاغذ. [ لو ل َ / ل ِ غ َ ] (اِ مرکب ) طومار.
-
لوله ای
لغتنامه دهخدا
لوله ای . [ لو ل َ / ل ِ ] (ص نسبی ) به شکل لوله . استوانه ای . || قسمی قفل . || قسمی پیوند درختان .
-
لوله ساز
لغتنامه دهخدا
لوله ساز. [ لو ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) سازنده ٔ لوله . آنکه لوله سازد.
-
لوله سازی
لغتنامه دهخدا
لوله سازی . [ لو ل َ / ل ِ ] (حامص مرکب ) عمل لوله ساز. ساختن لوله .
-
لوله شوی
لغتنامه دهخدا
لوله شوی . [ لو ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) شوینده ٔ لوله . که لوله شوید. || (اِ مرکب ) آلتی شستن لوله را.
-
لوله کش
لغتنامه دهخدا
لوله کش . [ لو ل َ / ل ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) آنکه لوله کشد. آنکه شغلش لوله کشی است ، یعنی نصب لوله ها در مواضع خود کند.
-
لوله کشیدن
لغتنامه دهخدا
لوله کشیدن . [لو ل َ / ل ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) لوله کشی کردن .
-
لوله تفنگ
دیکشنری فارسی به عربی
برميل
-
لوله کش
دیکشنری فارسی به عربی
سباک
-
بروس لوله
دیکشنری فارسی به عربی
فرشاة
-
دهنه لوله
دیکشنری فارسی به عربی
منقار
-
گُه لوله
لهجه و گویش تهرانی
سنده! توهین
-
لوله تفنگی
لهجه و گویش تهرانی
شلوار پاچه تنگ
-
تو لوله هنگ کردن ،لوله کردن
لهجه و گویش تهرانی
شکست دادن