کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لوطی صالح
لهجه و گویش تهرانی
از لوطیان صاحب نفس تهران قدیم
-
لوطی گری
لهجه و گویش تهرانی
جوانمردی
-
لوطی خور شدن
لغتنامه دهخدا
لوطی خور شدن . [ خوَرْ / خُرْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به مفت از دست رفتن . به تاراج لوطیان رفتن .
-
لوطی خور کردن
لغتنامه دهخدا
لوطی خور کردن . [ خوَرْ / خُرْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در معرض چپاول و غارت نهادن . بتاراج بردن .
-
لوطی خور کردن/شدن
لهجه و گویش تهرانی
مال دیگران را تقسیم و خرج عیاشی دسته جمعی کردن
-
لوطی و داش مشدی
فرهنگ گنجواژه
جاهل قدیمی.
-
لوطی و مطرب
فرهنگ گنجواژه
معرکهگیر قدیمی.
-
مشدی و لوطی
فرهنگ گنجواژه
داش مشدی.
-
واژههای همآوا
-
لوتی
لغتنامه دهخدا
لوتی . (اِ) قسمی ماهی .
-
لوتی
لغتنامه دهخدا
لوتی . (ص نسبی ) لوطی . منسوب به لوت . لوت خوار. شکم پرست . لوت دوست . و شاید از لوت به معنی عریان ، برهنگی ، عریانی ، لختی و عوری باشد.
-
جستوجو در متن
-
داش مشتی، داش مشدی
لهجه و گویش تهرانی
لوطی،لوطی پول خرج کن
-
گرفتار شدن
دیکشنری فارسی به عربی
لوطي
-
داش مسلک
لهجه و گویش تهرانی
لوطی
-
سردماغ
دیکشنری فارسی به عربی
لوطي , مزاج