کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لوش زدن
واژهنامه آزاد
لوش بر وزن موش،کوش،دوش...:حرص زدن، حریص بودن
-
لوش، لش،لش و لوش،لاش
لهجه و گویش تهرانی
لجن،آدم پست
-
لش و لوش
فرهنگ فارسی معین
(لَ شُ)(ص مر.) بی غیرت ، بی عار.
-
لش و لوش
لغتنامه دهخدا
لش و لوش . [ ل َ ش ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) رجوع به لش شود.
-
لوش آب فریمان
لغتنامه دهخدا
لوش آب فریمان . [ ب ِ ف َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 8هزارگزی جنوب فریمان ، کنار راه مالرو عمومی پاقلعه . جلگه و معتدل . دارای 124 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، بنشن و چغندر. شغل اهالی زراعت و راه آن م...
-
لاش و لوش
فرهنگ گنجواژه
متاع ناچیز.
-
لش و لوش
فرهنگ گنجواژه
1ـ لجن 2ـ آدم پست، بی عار.
-
جستوجو در متن
-
losh
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوش
-
lushes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوش، مشروبخوار، میگسار، مست کردن
-
Maria Magdalene von Losch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماریا مگدالن فون لوش
-
laches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوش، قصور، تنبلی، غفلت، سهل انگاری
-
لبوش
لغتنامه دهخدا
لبوش . [ ل َ ](ص ) کج . (آنندراج ). ظاهراً تصحیف لوش و لوچ باشد.
-
لوشاب
لغتنامه دهخدا
لوشاب . (اِ مرکب ) آب ممزوج با لوش . لوشابه . آب لای ناک .
-
کژدهان
لغتنامه دهخدا
کژدهان . [ ک َ دَ ] (ص مرکب ) لوش . (لغت نامه ٔ اسدی از یادداشت مؤلف ). که دهان کج دارد.
-
لجن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: laĵan] ‹لجم، لجمه، لژن، لژم، بژن› lajan گلولای تیرهرنگ که ته جوی و حوضآب جمع میشود؛ لوش؛ لش؛ کیوغ.