کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
mire
لوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پودهزاری پوشیده از گِل سیاه آلی
-
لوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹لوشن› [قدیمی] luš = لجن
-
لوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] luš ۱. کسی که دهانش کج باشد؛ کجدهان: ◻︎ زن چو این بشنید، پس خاموش بود / کفشگر کانا و مردی لوش بود (طیان: شاعران بیدیوان: ۳۱۴).۲. جذامی.
-
لوش
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) لجن ، گل سیاه .
-
لوش
فرهنگ فارسی معین
(ص .) آن که دهانش کج باشد، کسی که به مرض جذام مبتلی باشد.
-
لوش
فرهنگ فارسی معین
(لَ یا لُ) (اِ.) خربزه ای که خراب شده و قابل خوردن نباشد.
-
لوش
لغتنامه دهخدا
لوش . (اِ) لَجَن . حَماء. گل سیاه تیره که در زیر آب نشیند. لای سیاه تک جوی و حوض و تالاب . لَجَم . لژن . گل سیاه و تیره که در بن حوضها و تالابها و امثال آن به هم رسد. (برهان ). خَرّه . لوشن .(آنندراج ) : و لقد خلقنا الاًنسان من صلصال من حماء مسنون ؛ ...
-
لوش
لغتنامه دهخدا
لوش . (اِخ ) نام حکیمی است رومی که او را لوشا هم گویند. رجوع به لوشا شود.
-
لوش
لغتنامه دهخدا
لوش . [ ل َ / لُو ] (اِ) خربزه ٔ پوله و مضمحل شده و از کار رفته باشد. (برهان ). خربزه ٔ پوله باشد و پوله به زبان ماورأالنهر خربزه ای است که مضمحل شده باشد و نتوان خورد.
-
لوش
واژهنامه آزاد
دروازه چوبی و کوچک به زبان مازندرانی
-
واژههای مشابه
-
لوش لوش
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) پاره پاره ، قطعه قطعه .
-
لوش لوش
لغتنامه دهخدا
لوش لوش . (ص مرکب ) پاره پاره : گر بجنبد در زمان گیردش گوش بر زمین زن تا که گردد لوش لوش .عیوقی .
-
نای لوش
لغتنامه دهخدا
نای لوش . (اِ) نای لوس . رجوع به نایلوس شود.
-
لوش البربری
لغتنامه دهخدا
لوش البربری .[ ] (اِخ ) آنکه غلامانش یاقوت را بکشتند به ایام الراضی باﷲ. رجوع به اخبار الراضی و المقتفی ص 85 شود.