کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوزتین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لوزتین
/lo[w]zateyn/
معنی
دو غدۀ کوچک بادامیشکل که بیخ حلق قرار دارند و کار آنها ساختن گلبولهای سفید است. Δ گاهی در اثر هجوم میکروبها در آنها تولید چرک میشود که اگر معالجه نکنند چرک و میکروب در لوزهها باقی میماند و از آنجا داخل معده و خون میگردد و باعث ورم کلیه و سوءهاضمه و لاغری و ضعف بدن میشود، در این حالت ناچار باید لوزهها را با عمل جراحی بیرون آورد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لوزتین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، تثنیۀ لوزه] ‹لوزتان› (زیستشناسی) lo[w]zateyn دو غدۀ کوچک بادامیشکل که بیخ حلق قرار دارند و کار آنها ساختن گلبولهای سفید است. Δ گاهی در اثر هجوم میکروبها در آنها تولید چرک میشود که اگر معالجه نکنند چرک و میکروب در لوزهها باق...
-
لوزتین
لغتنامه دهخدا
لوزتین . [ ل َ زَ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ لوزة. لوزتان . دو غده به شکل بادام که هر یک از آن دو به جانبی از گلو نهاده است و این دو غده اسفنجی باشد . دو برآمدگی از گلو. دو گوشت پاره ٔ دو سوی گلو. نغنغتین . هما لحمتان عصبانیتان نابتتان عن جنبی الحلقی عند ا...
-
واژههای مشابه
-
ورم لوزتین
دیکشنری فارسی به عربی
التهاب اللوزتين
-
واژههای همآوا
-
لوذتین
لغتنامه دهخدا
لوذتین . [ ل َ ذَ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ لوذة. رجوع به لوزه و لوزتین شود.
-
جستوجو در متن
-
tonsillar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنسیلیر، بادامکی، شبیه لوزتین
-
التهاب اللوزتين
دیکشنری عربی به فارسی
ورم لوزتين , ورم لوزه , زهر باد
-
لوذتین
لغتنامه دهخدا
لوذتین . [ ل َ ذَ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ لوذة. رجوع به لوزه و لوزتین شود.
-
لوزة
لغتنامه دهخدا
لوزة. [ ل َ زَ ] (ع اِ) یکی لوز. یک بادام . (منتهی الارب ). || هر یک از دو برآمدگی بادام شکل درون گلو. و رجوع به لوزتان و لوزتین شود.
-
لوزتان
لغتنامه دهخدا
لوزتان . [ ل َ زَ ] (ع اِ) لوزتین . تثنیه ٔ لوزة. ملازة. گوشت پاره ای است در بن حلق آدمی آویخته . (برهان ) (جهانگیری ). دو پاره گوشت است عصبناک و صلب که بن زبان از دو سوی برداشته است چون دو گوش و راه طعام و شراب که به مری فرورود اندر میان هر دوست . و...
-
زاموم
لغتنامه دهخدا
زاموم . (ع اِ) نام عامیانه ٔ نوعی دمل است که آن را ابوکعیب نیز گویند. (از دائرة المعارف بستانی ). و هم در آن کتاب در ذیل کلمه ٔ ابوکعیب آمده : التهابی است خاص حاصل در غددی که در نواحی گوش انسان قرار دارد و آن را به لاتین شینانکی پرتیدیا یا پاروتیلس ،...
-
قفرالیهود
لغتنامه دهخدا
قفرالیهود. [ ق َ رُل ْ ی َ ] (ع اِ مرکب ) دو قسم است ، یکی در ساحل دریایی یافت می شود که مسمی به بحیرةالیهود است و موضعی که در قدیم کفرا میگفته اند و آن جسمی است بنفش مایل به سرخی و در او حجریت غالب است و از دریا به ساحل می آید و قسمی از زمین کنار در...
-
مخملک
لغتنامه دهخدا
مخملک . [ م َ م َ ل َ ] (اِ) در اصطلاح پزشکی مرضی است حاد و ساری و همه گیر که به واسطه ٔ اگزانتم (جوشهای سرخ رنگ زیر جلد) مخصوص متعاقب با پوسته ریزی و انانتم (جوشهای سرخ رنگ در پوشش داخلی لوله های گوارشی ) و آنژین مشخص است . عامل این مرض نوعی استرپتو...