کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
Lowry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوری
-
lourie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوری
-
غربالبند
واژگان مترادف و متضاد
غربتی، کولی، لوری، لولی
-
غرچی
واژگان مترادف و متضاد
قرشمال، کولی، لوری، لولی
-
قرهچی
واژگان مترادف و متضاد
قرشمال، کولی، لوری، لولی
-
lories
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوری ها، طوطی استرالیا
-
Laurence Stephen Lowry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لورنس استفان لوری
-
Clarence Malcolm Lowry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلارنس مالکوم لوری
-
غرشمال
واژگان مترادف و متضاد
ارقه، قرشمال، کولی، لوری، لولی
-
کولی
واژگان مترادف و متضاد
غربتی، غرشمال، قرشمال، لوریوش، لوری، لولی
-
چینگانه
لغتنامه دهخدا
چینگانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) ترکی شده ٔ کلمه ٔ اروپائی تزیکان یا تسیگان سوزمانی . غربال بند. فیج . فیوج . غره چی . قرشمال .کولی . لوری . لولی . کوچ وبلوچ . (یادداشت مؤلف ). رجوع به لوری و لولی شود.
-
لولی
واژگان مترادف و متضاد
۱. قرشمال، قرشمال، کولی، لوری ۲. روسپی، هرجایی ۳. بیآزرم، بیحیا
-
استهروش
لغتنامه دهخدا
استهروش . [ اِ ت َ ] (اِ) مرغ لوری که آنرا قرتال میگویند. (شعوری ). و این از مجعولات شعوری است .
-
غرچی
لغتنامه دهخدا
غرچی . [ غ َ رَ ] (ص ) زن بیشرم بسیارفریاد. بُهصُلة. کولی . لوری . لولی . غربال بند. فیج . چینگانه . قره چی .
-
کولی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ko[w]li ۱. مردمچادرنشینی که در مسیر خود به کارهایی از قبیل خوانندگی، نوازندگی، فالبینی، و فروش سبد میپردازند؛ لوری؛ لولی؛ غرشمال؛ قرشمال.۲. (صفت) [عامیانه، مجاز] کسی که داد و فریاد بیهوده میکند؛ بیشرم.