کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوح ناخوانده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لوح الزجاج
دیکشنری عربی به فارسی
قطعه , تکه , قاب شيشه , جام شيشه , داراي جام شيشه کردن
-
لوح به
دیکشنری عربی به فارسی
زرق وبرق دادن (شمشير) , باهتزاز دراوردن (شمشير وتازيانه) , تکان دادن سلا ح (ازروي تهديد)
-
ساده لوح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [مجاز]. sādelo[w]h ۱. بیمکروحیله.۲. زودباور.۳. احمق. * سادهدل.
-
ساده لوح
دیکشنری فارسی به عربی
احمق , اخطا , ساذج , غبي , قدح
-
لوح سنگ
دیکشنری فارسی به عربی
لوح
-
سنگ لوح
دیکشنری فارسی به عربی
لوح
-
ساده لوح
واژهنامه آزاد
هالو
-
ash slate
سنگِلوح آتشفشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگِلوحی متشکل از خاکستر آتشفشانی
-
لوح و قلم
لغتنامه دهخدا
لوح و قلم . [ ل َ / لُو ح ُ ق َ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رجوع به لوح (در معنی کتاب مبین ) و قلم شود : لوح و قلم به قطع دماغ و زبان توست لوح و قلم بدان و ز لوح و قلم مپرس .عطار.
-
ساده لوح واحمق
دیکشنری فارسی به عربی
اوزة
-
بر لوح نوشتن
دیکشنری فارسی به عربی
قرص
-
با لوح سنگ پوشاندن
دیکشنری فارسی به عربی
لوح
-
لوح و قلم
فرهنگ گنجواژه
وسایل نوشتن.
-
ادم ساده لوح و زود باور
دیکشنری فارسی به عربی
نورس
-
جستوجو در متن
-
پیشینگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [جمعِ پیشینه] [قدیمی] pišinegān پیشینیان؛ گذشتگان؛ قدما؛ اسلاف: ◻︎ گه از لوح ناخوانده عبرت پذیر / گه از صحف پیشینگان درس گیر (نظامی۵: ۷۵۳).