کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوایح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لوایح
/lavāyeh/
معنی
= لایحه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لوایح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: لوائح، جمعِ لائِحَة] (سیاسی) lavāyeh = لایحه
-
لوایح
فرهنگ فارسی معین
(لَ یِ) [ ع . لوائح ] (اِ.) جِ لایحه و لایح .
-
لوایح
لغتنامه دهخدا
لوایح . [ ل َ ی ِ ] (ع ص ، اِ) لَوائِح . ج ِ لایحة و لایح . رجوع به لایحه شود.
-
واژههای همآوا
-
لوایه
لغتنامه دهخدا
لوایه . [ ل ِ ی َ ] (ع اِ) چوب ِ سرِ علم . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
draftsmen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طراحان، طراح، نقشه کش، تهیهکننده لوایح قانونی
-
draughtsman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طراح، نقشه کش، تهیهکننده لوایح قانونی
-
draftsman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طراح، نقشه کش، تهیهکننده لوایح قانونی
-
draughtsmen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوست داشتنی، طراح، نقشه کش، تهیهکننده لوایح قانونی
-
conservation archaeology
باستانشناسی حفاظتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] زیرشاخهای از باستانشناسی که ازطریق لوایح قانونی حفاظتی و آموزش و با کوششهایی، مانند حفاظت باستانشناختی مردمنهاد، به حفظ منابع باستانشناختی میپردازد
-
تندخیال
لغتنامه دهخدا
تندخیال . [ ت ُ ] (ص مرکب ) که خیال او به تندی سیر کند. تیزخیال . تیزوَهْم . ملا طغرا در زیب لوایح گفته : گردون رکابی که ناطقه ٔ تندخیالان از بلندپایگی مناقبش در مقام نفس شماری است . (آنندراج ).
-
لایحه
لغتنامه دهخدا
لایحه . [ ی ِ ح َ ] (ع ص ) تأنیث لایح . || (اِ) طرح . مکتوب . مکتوب متضمن پیشنهاد که دولت برای تصویب به مجلس تقدیم کند. || در اصطلاح قضائی ، مدافعات متهم که بصورت کتبی باشد. مکتوبات تقدیمی وکلاءعدلیه به منظور دفاع از دعوی به محکمه . ج ، لوایح .- تبد...
-
بند
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ په . ] ( اِ.) 1 - زنجیر و ریسمانی که بر پای و دست اسیران بندند. 2 - گره . 3 - محل به هم پیوستن دو چیز. 4 - مفصل . 5 - هر یک از فصول و فقرات نامه ها، قوانین و لوایح . 6 - سدی که در پیش آب بندند. 7 - حبس . 8 - نیرنگ ، فریب . 9 - عهد، پیمان .
-
جلاد
لغتنامه دهخدا
جلاد. [ ج َل ْ لا ] (اِخ ) فیلیپ بیک . [ 1857 - 1914 م . ] از دانشمندان است . او راست :1 - التعلقیات القضائیة علی قوانین المحاکم المصریه . این کتاب در مطبعه ٔ معارف چاپ شده است .2 - قاموس الادارة و القضاء. این کتاب بدو زبان عربی و فرانسه نوشته شده و ...