کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لهیعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لهیعة
لغتنامه دهخدا
لهیعة. [ ل َ ع َ ] (اِخ ) الحضرمی . ذکره ابوموسی فی الذیل و قال یقال ان ابازرعة الرازی ذکر فی الصحابة و روی من طریق محمدبن عبیداﷲ التمیمی عنه و قال انه مات سنة مائة و تکلم فیه الازدی و وثقه ابن حبان . (الاصابةج 6 ص 13). صاحب منتهی الارب عبداﷲبن لهیعة...
-
لهیعة
لغتنامه دهخدا
لهیعة. [ ل َ ع َ ] (ع اِمص ) بی خبری و فروگذاشت . لهاعة. || کاهلی و سستی در خرید و فروخت چندانکه مغبون گردد. (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
ابن لهیعه
لغتنامه دهخدا
ابن لهیعه . [ اِ ن ُ ل َ ع َ ] (اِخ ) ابوعبدالرحمن عبداﷲبن لهیعة حضرمی . محدث . در دولت عباسی به سال 155 هَ .ق . بمقام قضای مصر منصوب شد و در سنه ٔ 174 درگذشت . و گویند او نخستین قاضی باشد که بتن خویش به استهلال رمضان شد و دیگر قضاة تقلید او کردند. و...
-
ربیعةبن لهیعة
لغتنامه دهخدا
ربیعةبن لهیعة. [ رَ ع َ ت ِ ن ِ ل َ ع َ ] (اِخ ) او را لهاعةحضرمی نیز می گفتند. یعقوب بن محمد زهری از قول وی بواسطه نقل کرده است که بخدمت حضرت رسول (ص ) رسیدم و زکاتم را تقدیم کردم و حضرت بمن حدیثی گفتند. (از الاصابة ج 1 قسم 1). و رجوع به قاموس الاعل...
-
واژههای همآوا
-
لهیات
لغتنامه دهخدا
لهیات . [ ل َ هََ ] (ع اِ) ج ِ لهاة. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
ابوعبدالرحمن
لغتنامه دهخدا
ابوعبدالرحمن . [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) ابن لهیعه عبداﷲ. رجوع به ابن لهیعه ... شود.
-
لهاعة
لغتنامه دهخدا
لهاعة. [ ل َ ع َ ] (ع اِمص ) بی خبری و فروگذاشت . لهیعة. (منتهی الارب ).
-
ابوعبدالرحمن
لغتنامه دهخدا
ابوعبدالرحمن . [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) عبداﷲبن لهیعةبن عقبةبن لهیعه . رجوع به عبداﷲ... شود.
-
ابوعشانه
لغتنامه دهخدا
ابوعشانه . [ اَ ع ُ ن َ ] (اِخ ) حی ّبن یومن . تابعی است و عمروبن الحارث و ابن لهیعه از او روایت کند.
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن لهیعةبن فرعان الحضرمی المصری ، مکنی به ابوعبدالرحمان . رجوع به ابن لهیعة ابوعبدالرحمان و نیز الاعلام زرکلی شود.
-
شمر
لغتنامه دهخدا
شمر. [ ش ِ ] (اِخ ) ابن لهیعه ٔ حمیری . ملقب به ذوالجناح . (یادداشت مؤلف ): یکی از ملوک یمن که او را شمر ذوالجناح گفتند خروج کرده بود تا ماوراءالنهر گرفته و غارتها کرده و از آنجا به صین رفته و قصه ٔ آن دراز است . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 85).
-
صورانی
لغتنامه دهخدا
صورانی . [ ص َ ] (اِخ ) سلیمان بن زیادبن ربیعةبن نعیم خضرمی . وی از عبداﷲبن حارث بن جزء زبیدی و از او غوث بن سلیمان (فرزند وی ) و عبداﷲبن لهیعه و جز آنان روایت کنند. بسال 216 هَ . ق . درگذشت . (معجم البلدان ).