کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لهیع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لهیع
لغتنامه دهخدا
لهیع. [ ل َ ] (اِخ ) ابن مجمربن نعیم بن سلامةالیحصبی من الافیوش مطربن یحصب ، له ادراک قال ابن یونس شهد فتح مصر. (الاصابة ج 6 ص 12).
-
واژههای همآوا
-
لهیا
لغتنامه دهخدا
لهیا. [ ل َ ] (اِخ ) نام موضعی است به باب دمشق . (منتهی الارب ). جایگاهی به باب دمشق و بدان بیت لهیا گویند. (از معجم البلدان ).